Saturday, 31 December 2011
Friday, 30 December 2011
Tuesday, 27 December 2011
هنوز به ایران میاندیشد
دکتر جهانشاهلو افشار رئیس دفتز سیاسی جنبش آذربایجان برای دمکراسی و یکپارچگی ایران در کنار کدبان هومر آبرامیان و لهراسب زینالی ئر جلسه دفتر سیاسی جنبش - خانه دکتر جهانشاهلو افشار - برلن
Monday, 26 December 2011
دیاکو
دیاکو، پادشاه نامدار و بنیانگذار ایران
ایران را پرورانده و ساختم تا پناهگاه آزادگان باشد
................
دیاکو، شاه ماد، اولین پادشاهی است که یک سلطنت سراسری را در ایران
تشکیل داد و ایران را به عنوان یک قدرت مهم جهان آن زمان مطرح کرد. مردم ایران ( ماد، پارس و پارت ) او را به پادشاهی برگزیدند.
دولت ماد یکی از سه تیره آریایی ( ماد،
پارس و پارت ) فلات ایران است در سال ۱۳۳۲ پیش از تاریخ خورشیدی بود . مردم ایران او
را به پادشاهی برگزیدند. شاهنشاه دیاکو همدان ( هگمتانه ) را به پایتختی خود برگزید
و در آن بر روی تپهای، هفت دژ تو در تو ساخت و هر یک را به رنگ ویژهای در آورد.دیاکو
۵۳ سال بر ایران فرمانروایی کرد. او توانست اتحادی تاریخی بین تیره های مختلف نژاد
آریایی ایجاد نماید .
دیاکو ابتدا توانست 7 طایفه قوم ماد را
با هم متحد کند ، وی سپس به عنوان رهبر و قاضی آن 7 طایفه انتخاب شد که این مساله در
سال 701 قبل از میلاد مسیح اتفاق افتاد. پس از 7 سال رهبری در بین این 7 طایفه، وی
از طرف مادها ، پارسها و پارتها به عنوان پادشاه ایران انتخاب شد و تا سال 656 قبل
از میلاد مسیح حکومت کرد. ماجراهای به قدرت رسیدن دیاکو در کتاب تاریخ هرودوت آمده
است. دیاکو پسر کیاکسار (کسی که میتواند خوب نشانهگیری کند) و کیاکسار نام پدرش دیاکو
را بر فرزند گذاشته بود. کیاکسار پس از این که جنگ با پیروزی پسرش ، آستیاگ به پایان
رسید از دنیا رفت. آستیاگ مرزهای ایران را تا اروپا گسترش داد او پدربزرگ مادری کوروش
هخامنشی بود
Thursday, 22 December 2011
Wednesday, 21 December 2011
روز جانبازی توست ای آذربایجان
روز جانبازيست اي بيچاره آذربايجان/ سر تو باشي در ميان هر جا که آمد پاي جان
اي که دور از دامن مهر تو نالد جان من/چون شکسته بال مرغي در هواي آشيان
تو همايون مهد زرتشتي و فرزندان تو / پور ايرانند و پاک آيين نژاد آريان
گر بدين منطق تو را گفتند ايراني نه اي/صبح را خواندند شام و آسمان را ريسمان
بيکس است ايران . به حرف ناکسان از ره مرو/جان به قربان تو اي جانانه آذبايجان
با خطي برجسته در تاريخ ايران نقش بست/همت والاي سردار مهين ستارخان
اين همان تبريز کامثال خياباني در او /جان برافشاندند بر شمع وطن پروانه سان
اين همان تبريز کز خون جوانانش هنوز/لاله گون بيني همي رود ارس. دشت مغان
یاشاسین آذربایجان./ یاشاسین آنا یوردوم ایران
شعر از استاد شهریار
Monday, 19 December 2011
شب یلدا
شب یلدا
یلدا از نظر معنی معادل با كلمه نوئل از ریشه ناتالیس رومی به معنی تولد است و نوئل از ریشه یلدا است .واژه یلدا سریانی و به معنی ولادت است . ولادت خورشید ( مهر و میترا ) و رومیان آن را ( ناتالیس انویكتوس ) یعنی روز ( تولد مهر شكست ناپذیر ) نامند
..
ایرانیان قدیم شادی و نشاط را از موهبت های خدایی و غم و اندوه و تیره دلی را از پدیده های اهریمنی می پنداشتند. مراسم نوروز، جشن مهرگان، جشن سده، چهارشنبه سوری و شب یلدا و سنت های دیگر در واقع بیانگر این حقیقت است كه ایرانیان پس از رهایی از بیدادگری و ستم به شكرانه بازیافتن آزادی، جشن برپا می ساختند و پیروزی نیكی بر بدی و روشنایی بر تاریكی و داد بر ستم را گرامی می داشتند
..
شب یلدا نیز یكی از این موارد است. در دوران كهن، شب مظهر تاریكی و تباهی و وحشت بوده و اغلب سعی می كردند كه شب هنگام با افروختن آتش و افزودن نور، خانه روشن باشد. تا پلیدی و تباهی در آن راه نیابد. شب یلدا طولانی ترین شب ها است. یعنی تسلط تاریكی بر زمین از تسلط نور خورشید و روشنایی می كاهد. و چون فردای این شب روشنایی بر ظلمت غالب و روز طولانی می شود، ایرانیان تولد دوباره خورشید را كه مظهر روشنایی است جشن می گیرند. در ایران كهن هر یك از سی روز ماه، نامی ویژه دارد، كه نام فرشتگان است. نام دوازده ماه سال نیز در میان آنهاست. در هر ماه روزی را كه نام روز با نام ماه یكی باشد، جشن می گرفتند . دی ماه، در ایران كهن، چهار جشن، وجود داشت. نخستین روز دی ماه و روزهای هشتم، پانزدهم و بیست و سوم، سه روزی كه نام ماه و نام روز یكی بود. و در این سی روز ماه، سه روز آن دی نام دارد و هر سه روز را در گذشته جشن می گرفتند. امروز از این چهار جشن تنها شب نخستین روز دی ماه، یا شب یلدا را جشن می گیرند، یعنی آخرین شب پاییز، نخستین شب زمستان، پایان قوس، آغاز جدی و درازترین شب سال. یلدا از نظر معنی معادل با كلمه نوئل از ریشه ناتالیس رومی به معنی تولد است و نوئل از ریشه یلدا است .واژه یلدا سریانی و به معنی ولادت است . ولادت خورشید ( مهر و میترا ) و رومیان آن را ( ناتالیس انویكتوس ) یعنی روز ( تولد مهر شكست ناپذیر ) نامند
..
اجداد ما این شب را تا به صبح به جشن و پایكوبی به گرد آتش ، می پرداختند ، برخوانی الوان از میوه هایی چون هندوانه، خربزه، انار، سیب، خرمالو و به می نشستند. این میوها هریك بار معنایی نمادین با خود دارد، هندوانه كه قاچ های مدور می خورد چون خورشید، یادآور گرمای تابستان و فرونشاندن عطش است. انار صندوقچه دانه های مروارید ، سرخ كه خود نماد تناسل نسل و زایش است و شب چره هایی كه با شكستن آن شادی را با خود به همراه می آورد و دمی همه را از حرف زدن باز می دارد
..
پایان فصل خزان و فرارسیدن سرما و دگرگونی رنگ زمین از زردی خزان به سفیدی عشق و محبت را ایرانیان از دیرباز در شبی بلند و مهربانگرامی می دارند. جای جای ایران زمین به عنوان سرزمینی كهن با كوله باری مملو از آیین های هزاران ساله، " یلدا " بلندترین شب سال را به گونه ای خاص و برگرفته از آیین ها و سنت های بومی منطقه به صبح می رسانند. آیین های شب یلدا گرچه در گذر ایام دستخوش تغییراتی شده اما همچنان در سنت های مناطق مختلف كشور مورد توجه قرار دارد. هرچند كه زندگی ماشینی و گرفتاری های روزمره ، موجب ایجاد فاصله میان مردم ایران با سنت ها و آیین های گذشته شده ، اما هنوز هم جلوه ها و نمادهای از سنت های ویژه ای از ایران باستان در ایامی مانند شب یلدا و نوروز به چشم می خورد. نكته زیبا و بیادماندنی بلندترین شب سال در این است كه همه ایرانیان اعم ازفارس،آذری،كرد،لر،بلوچ و عرب،شب یلدا را شب جشن،شادی، دور هم نشینی ، مهرورزی،دوستی و صداقت می دانند. آنچه در این میان و برگزاری آیین های ویژه شب یلدا جالب است شباهت های جشن كریسمس به یلدا است، مورخان می گویند این جشن گرچه متعلق به مسیحیان است اما در اصل از ایران باستان و آیین"مهر"(میترائیسم) گرفته شده و به همین دلیل، با دی و شب یلدای ایرانی همزادی و اشتراكات فراوان دارد
..
زمان "كریسمس" اكنون نیز میان شاخه های مختلف مسیحیت اعم از ارتدوكس ، كاتولیك و پروتستانها، متفاوت است و هریك، مبنایی را برای آن تعیین كرده اند گرچه همگی به سالروز تولد "مهر" (میترا) خدای پاكی در ایران باستان نزدیكند. با یلدا واپسین ساعات خزان گذر می كند و صدای پای زمستان با سوزی سرد اما نوازشگر به گوش می رسد.خیانها شلوغ و پر رفت و آمد است انگار نفس گرم شب یلدا و دور هم نشستن، سوز سرما را از یاد برده است
..
استان خراسان
شب یلدا در خراسان به " شب چله " معروف و دارای پیشنیه دیرینه ای است و مردم دراین شب با شركت در شب نشینی های طولانی و خوردن انواع میوه و تنقلات سعی در بهتر گذراندن طولانی ترین شب سال دارند. مردم این منطقه برای استقبال نخستین روز از سردترین فصل سال تا آنجا كه توان مالی دارند ، در خرید میوه های مخصوص شب یلدا مانند هندوانه ، انار و خربزه كوتاهی نمی كنند.بردن هدیه به خانه عروس با عنوان " شب چله ای " از دیگر مراسم شب یلدا در استان خراسان به ویژه مناطق جنوبی این استان است. در این شب برای دخترانی كه به تازگی نامزد شده اند،ازسوی خانواده داماد، هدایایی فرستاده می شود و خانواده های عروس و داماد دور هم جمع می شوند. در این شب افراد با جمع شدن در خانه بزرگ فامیل، خواندن شعر و داستان، خوردن شیرینی ، آجیل و انواع تنقلات، بلندترین شب سال تا پاسی از شب بیدار می مانند. یكی از آیین های ویژه شب یلدا در استان خراسان جنوبی برگزاری مراسم "كف زدن" است. در این مراسم ریشه گیاهی به نام چوبك را كه در این دیار به "بیخ" مشهور است، در آب خیسانده و پس از چند بار جوشاندن، در ظرف بزرگ سفالی به نام "تغار" می ریزند. مردان و جوانان فامیل با دسته ای از چوب های نازك درخت انار به نام "دسته گز" مایع مزبور را آنقدر هم می زنند تا به صورت كف درآید و این كار باید در محیط سرد صورت گیرد تا مایع مزبور كف كند. كف آماده شده با مخلوط كردن شیره شكر آماده خوردن شده و پس از تزیین با مغز گردو و پسته برای پذیرایی مهمانان برده می شود. در این میان گروهی از جوانان قبل از شیرین كردن كف ها با پرتاب آن به سوی همدیگر و مالیدن كف به سر و صورت یكدیگر شادی و نشاط را به جمع مهمانان می افزایند
..
استان اصفهان
اما در استان اصفهان نیز از قدیم الایام آیین های ویژه ای وجود داشته كه كم و بیش هنوز هم ادامه دارد.به باور اصفهانی های قدیم ، زمستان به دو بخش "چله" و "چله كوچیكه" تقسیم می شد كه موعد چله از اول دیماه تا ۱۰بهمن بود اما "چله كوچیكه" از دهم بهمن آغاز می شد و تا سی بهمن ادامه داشت. البته آیین برگزاری شب چله در اصفهان به دو نام"چله زری" (ماده) و"عمو چله"(نر) تقسیم می شود زیرا از گذشته تاكنون همه موجودات و اشیاء را بر اساس جنس مذكر و مونث تقسیم می كردند. اصفهانی ها دوشب را به عنوان شب چله برپا می كردند و آیین های مخصوص به این شب را به جا می آوردند.آیین شب چله در شهر اصفهان خانوادگی برگزار می شده است و خانواده های اصفهانی با پهن كردن سفره یی با عنوان " سفره شب چله " ، این شب را گرامی می داشتند. هندوانه به عنوان نمادی كروی كه برونش سبز و درونش قرمز است و سمبل خورشید محسوب می شود،به عنوان مهمترین میوه بر سر سفره چله قرار می گیرد. از دیگر بخشهای این آیین در اصفهان قدیم پهن كردن تمام البسه و رخت خوابها در هوای آزاد بویژه در مقابل خورشید با هدف خوش آمدگویی به "عمو چله" و "چله زری" بوده است
..
استان كرمانشاه
در استان كرمانشاه نیز كه از شهرهای باستانی و كهن ایران زمین است ، شب یلدا از جایگاه ویژه ای در میان مردم برخوردار است و همواره با مراسم زیبا و با شكوهی همراه است. مردم استان كرمانشاه براساس آیینی كهن در این شب بیدار می مانند تا با شعر خواندن، قصه گفتن، فال حافظ گرفتن و آجیل خوردن با مادر جهان در زادن خورشید همراهی و همدردی كنند. میوه هایی نیز دراین شب خورده می شود كه به گونه ای نمادی از خورشید است مانند هندوانه سرخ، انار سرخ، سیب سرخ و یا لیموی زرد ، قصه هایی از عشق جاودانه شیرین و فرهاد، رستم و سهراب، حكایت حسین كرد شبستری و خواندن اشعار زیبا و دلنشین شامی كرمانشاهی در گذشته نقل مجالس شب یلدا در كرمانشاه بود. آن روزها افراد فامیل بنا بر رسمی دیرینه به خانه بزرگترین فرد فامیل كه معمولا پدر بزرگ و مادر بزرگ بودند می رفتند و باتكاندن برفهای زمستان از لباس هایشان در گرمای آرامش بخش كرسی فرو می رفتند. افراد فامیل بر سر یك سفره باهم شام می خوردند و بر روی سفره مخصوص این شب خوردنیهای متنوعی چیده می شد. خوردنی هایی از قبیل آجیل ، راحت الحلقوم، مشكل گشا، شیرینی محلی دست پخت مادر بزرگها به خصوص نان شیرینی معروف " نان پنجره ای، كاك و نان برنجی "، و میوه هایی چون انار، سیب و هندوانه كه نگین این سفره بود. یكی از آداب زیبایی كه شب یلدا در استان كرمانشاه وجود دارد گرفتن فال حافظ است كه مردم با اعتقادات خاص خود رهنمودهایش را چراغ راه مشكلات خود در زندگی قرار می دهند.همچنین دختران دم بخت با این كار از باز شدن بخت خود در آن سال خبری می گرفتند
..
استان سیستان وبلوچستان
مردم استان زاهدان نیز براساس یك سنت دیرینه در شب یلدا در خانه بزرگ قوم خویش گردهم می آیند و به قصه هایی كه پدربزرگ ها و مادر بزرگ ها برایشان نقل می كنند گوش می دهند. برگزاری جشن ها و نشست های خانوادگی همراه باگروهی از اعتقادات اسطوره ای، شبی خاطره انگیزرابرای خانواده های زاهدانی به خصوص كودكان ونوجوانان فراهم می كند. گفتن قصه ، گرفتن فال حافظ ، بازی های دسته جمعی نظیر گل یا پوچ و بیان لطیفه و خاطره رااز سرگرمی های شب یلدا در این منطقه عنوان كرد
..
استان آذربایجان
شرقی استان آذربایجان شرقی نیز به عنوان یكی از خطه های زرخیز ایران زمین برای زنده نگه داشتن این شب بیادماندنی برای خود آداب و رسوم ویژه ای دارند كه به پاره ای از آنان اشاره می شود. اكثر مردم آذربایجان در شب یلدا "چیلله قارپیزی" (هندوانه چله) می خورند و معتقدند باخوردن هندوانه، لرز و سوز سرما به تنشان تاثیر نداشته و اصلا سرمای زمستان را حس نمی كنند. در بیشتر شهرها و روستاهای آذربایجان شرقی رسم بر این است كه كسانی كه نامزد هستند در دوران نامزدی در این شب برای نامزدهای خود " خوانچه " طبق می فرستند و اقوام در هر چه بهتربودن این خوانچه ها كمك می كنند. محتویات خوانچه ها عبارتند از شیرینی ، پرتقال ، سیب ، انار، هندوانه ، آیینه و پارچه كه با پولك و تور تزیین می شود. هنگام غروب ،زنان فامیل هدایایی به رسم یاری به منزل داماد آورده و به جشن و پایكوبی می پردازند. سپس طبق های آماده را بر سر افرادی كه معین شده قرار داده و روانه خانه عروس می كنند و مادر عروس پس از تحویل طبق ها، هدایای مانند پول، شیرینی، جوراب و دستمال به آنها می دهد. فردای این شب مادر دختر تمام طبق ها را در اتاق میهمان چیده و از زنان فامیل برای صرف میوه و شیرینی دعوت می كند. همچنین علاوه بر فرستادن سهم چله برای نوعروس، در نخستین سال ازدواج زوج های تبریزی، پدر عروس قبل از غروب آفتاب سهم دختر و دامادش را كه شامل هندوانه، میوه، آجیل، شیرینی، یك قواره پیراهنی باكفش و چادری روانه منزل آنها می كند. در آذربایجان سابقا كه ارتباطات به این آسانی نبود از اواخر تابستان مقدار زیادی هندوانه و خربزه در تور می گذاشتند و آن را از سقف آشپرخانه آویزان می كردند تادر هوای آزاد خراب نشود و یااینكه در كاه قرار می دادند. هندوانه مهمترین خوراك شب چله مردم آذربایجان شرقی است. اغلب مردم در این شب برنج، مرغ و آش شیر پخته و بعداز شام نیز از تنقلات موجود در منزل شامل قاورقا (گندم برشته با شاهدانه)آجیل،لبو، هویچ، حلوای گردو انواع میوه، خربزه، هندوانه و خشكبارهایی چون انگور، بادام و سنجد میل می كنند. ریش سفید خانواده در حالیكه با چاقو هندوانه را می برد، می گوید قادا بلامیزی بو گئجه كسدوخ (بلایای خودمان را امروز بریدیم) در تبریز پوستهای میوه و اشغالها را درآب روان ریخته و این رفتار راخوب و خوش یمن می دانند. بعد از خوردن تنقلات و میوه در سابق بزرگان خانواده به نقل حكایات و داستان هایی از حماسه های ملی این سرزمین نظیر، اصلی و كرم، بایاتی خواندن و ضرب المثل پرداخته و تا پاسی از شب به صحبت و گفت و گو مشغول می شوند. زنان معمولا تا پایان چله كوچك خانه تكانی نمی كنند و اعتقاد دارند اگردر طول این دو چله كسی خانه تكانی كند، چله او را نفرین می كند و اگر چله كسی را نفرین كند به نكبت و بدبختی گرفتار می شود
..
استان مركزی
اما آیین شب یلدا در استان مركزی از دیرباز در سه شب متوالی باعناوین شب " چله بزرگه"، "چله وسطی" و" چله كوچیكه" برگزار می شده و خویشان و دوستان سفره ای از مهر را می گشودند و از هر دری سخنی می گفتند. یكی ازآیین های ویژه یلدا، در استان مركزی دیدار و بزرگان و سالخوردگان فامیل بوده است. در شب های چله افراد فامیل در همایشی صمیمی دور كرسی چوبی جمع می شدند و به قصه های بزرگترها گوش می دادند. زنان و دختران روستایی در گرگ و میش شب های چله در تكاپو و هیجانی خاص ملزومات غذا و تنقلات ویژه این شب را مهیا می كردند وبرای گذران ساعات خوش در كنار فامیل لحظه شماری می كردند. آنان درسینی های قدیمی مسی درفضای دوده گرفته آشپزخانه های قدیمی، انواع میوه و تنقلات به ویژه هندوانه،انگور،تخمه و نخودچی كشمش، و خرما را مهیا می كردند.دراین شب استثنایی پس از صرف شام و خواندن دعای شكر درپای سفره، همگان در كنار هم،از شادی ها و غم ها، موفقیت ها ، اعتقادات، امیدها و بیم هاشان می گفتند. بزرگترها و ریش سفیدان فامیل در این شب علاوه بر خواندن اشعار حافظ ، سعدی و فردوسی خاطرات و داستان های كهن ایران زمین را برای اعضای خانواده نقل می كردند. در شب یلدا، بزرگترها با كودكان هم بازی می شدند،"پر یا پوچ"دزد بازی و مشاعره از جمله بازیهایی است كه در شب چله در مناطق مختلف استان مركزی با مشاركت همه اعضای خانواده رواج داشت
..
استان گیلان
در گیلان هندوانه را حتماً فراهم میکنند و معتقدند که هر کس در شب چله هندوانه بخورد در تابستان احساس تشنگی نمیکند و در زمستان سرما را حس نخواهد کرد. «آوکونوس» یکی دیگر از خوردنی هایی است که در این منطقه در شب یلدا رواج دارد و به روش خاصی تهیه میشود. در فصل پاییز، ازگیل خام را در خمره میریزند، خمره را پر از آب میکنند و کمی نمک هم به آن میافزایند و در خم را میبندند و در گوشهای خارج از هوای گرم اطاق میگذارند. ازگیل سفت و خام، پس از مدتی پخته و آبدار و خوشمزه میشود. آوکونوس در اغلب خانههای گیلان تا بهار آینده یافت میشود و هر وقت هوس کنند ازگیل تر و تازه و پخته و رسیده و خوشمزه را از خم بیرون میآورند و آن را با گلپر و نمک در سینه کش آفتاب میخورند.(آو= آب و کونوس =ازگیل)ء
..
استان کرمان
مردم کرمان تا سحر انتظار میکشند تا از قارون افسانهای استقبال کنند. قارون در لباس هیزم شکن برای خانوادههای فقیرتکههای چوب
میآورد. این چوبها به طلا تبدیل میشوند و برای آن خانواده، ثروت و برکت به همراه میآورند
..
استان همدان
همدانیها فالی میگیرند با نام فال سوزن. همه دور تا دور اتاق مینشینند و پیرزنی به طور پیاپی شعر میخواند. دختر بچهای پس از اتمام هر شعر بر یک پارچه نبریده و آب ندیده سوزن میزند و مهمانها بنا به ترتیبی که نشستهاند شعرهای پیرزن را فال خود میدانند. همچنین در مناطق دیگر همدان تنقلاتی که مناسب با آب و هوای آن منطقهاست در این شب خورده میشود. در تویسرکان و ملایر، گردو و کشمش و مِیز نیز خورده میشود که از معمولترین خوراکیهای موجود در ابن استان هاست
..
استان فارس
سفرهٔ مردم شیراز مثل سفرهٔ نوروز رنگین است. مرکبات و هندوانه برای سرد مزاجها و خرما و رنگینک برای گرم مزاجها موجود است. حافظخوانی جزو جدانشدنی مراسم این شب برای شیرازیهاست. البته خواندن حافظ در این شب نه تنها در شیراز مرسوم است، بلکه رسم کلی چلهنشینان شدهاست
..
استان اردبیل
در اردبیل رسم است که مردم، چله بزرگ را قسم میدهند که زیاد سخت نگیرد و معمولاً گندم برشته (قورقا) و هندوانه و سبزه و مغز گردو و نخودچی و کشمش میخورند
..
تاثیر یلدا بر دیگر فرهنگها
تاثیر یلدا در جشنهای دیگر اقوام امروزه محققان معتقدند که مسیحیت غربی چارچوب اصلی خود را که به این دین پایداری و شکل بخشیده به مذاهب پیش از مسیحیت روم باستان از جمله میترایسم مدیون است و برای نمونه تقویم کلیساها، بسیاری از بقایای مراسم و جشنهای پیش از مسیحیت بخصوص کریسمس را در خود نگاه داشتهاست و کریسمس به عنوان آمیزهای از جشنهای ساتورنالیا و زایش میترا در روم باستان در زمان قرن چهارم میلادی با رسمی شدن آیین مسیحیت و به فرمان کنستانتین به عنوان زادروز رسمی مسیح در نظر گرفته شد هنگام توسعهٔ آیینهای رازآمیز در اروپا و سرزمینهای تحت فرمانروایی امپراطوری روم و پیش از از پذیرفتن آیین مسیحیت، رومیان هر ساله در روز ۱۷ دسامبر در جشنی به نام ساتورنالیا به سیاره کیوان (ساترن)، ایزد باستانی زراعت، احترام مینهادند. این جشن تا هفت روز ادامه میافت و انقلاب زمستانی را شامل میگردید. از آنجا که رومیان از گاهشماری یولیانی در محاسبات خود استفاده مینموند روز انقلاب زمستانی به جای ۲۱ یا ۲۲ دسامبر حدوداً در ۲۵ دسامبر واقع میشد. هنگام عید ساتورنالیا، رومیها اقدام به برپاداشتن جشن و سرور، به تعویق انداختن کسب و کار و منازعات، هدیه دادن به همدیگر و آزادکردن موقتی بردهها مینمودند. همچنین آیین رازآمیز میترائیسم، بر پایه پرستش ایزد باستان ایران زمین، میترا در سرزمینهای تحت فرمانروایی روم باستان اشاعه زیادی یافته بود و بسیاری از رومیان، رویداد بلندتر شدن روزها به دنبال انقلاب زمستانی را با شرکت کردن در مراسمی به منظور بزرگداشت میترا، جشن میگرفتند. این جشنها و سایر مناسک تا روز اول ژانویه ادامه میافت که رومیان انرا روز ماه و سال جدید میدانستند. پس از استیلای مسیحیت در اروپا، آداب و رسوم آیین مهر که در زندگی مردم و بهخصوص در میان رومیان نفوذ کرده بود همچنان باقی ماند و با آمدن دین جدید رنگ نباخت. کلیسای کاتولیک روم روز ۲۵ دسامبر را به عنوان زادروز مسیح برگزیند تا به مراسم پگانیسم در آن زمان معنا و مفهوم مسیحی بخشد. برای نمونه، کلیسا جشن زادروز میترا خدای نور و روشنایی را با جشن بزرگداشت زادروز عیسی که عهد جدید او را نور و روشنی جهان مینامد، جایگزین نمود تا از التقاط این دو مناسبت نفوذ بیشتری بر زندگی مردم داشته باشد و بزرگترین جشن آیین مهر را در خود حل کنند. اکنون کلیسای کلیسای ارامنه روز ششم ژانویه را که گفته میشود روز غسل تعمید مسیح میباشد را به عنوان روز میلاد مسیح جشن میگیرند. تاریخدانان تاریخ دقیق زادروز عیسی را نمیدانند، اما مسیحیان با رجوع به اناجیل و با توجه به اشارههای آن به فصل زراعت و اعتدال هوا میلاد مسیح را در اعتدالین (بهار یا پاییز) واقع میدانند. فرانتس کومون، باستانشناس بلژیکی و موسس میتراپژوهی مدرن و دیگر میتراپژوهان همفکر او مفاهیم آیین میترایسم روم را کاملاً برگرفته از آیین مزدیسنا و ایزد ایرانی میترا (مهر) میدانند لیکن این ایده از دهه ۱۹۷۰ میلادی به بعد به شدت مورد نقد و بازبینی قرار گرفته است و اکنون به یکی از مسائل بسیار مجادلهآمیز در زمینه پژوهش ادیان در دنیای روم و یونان باستان تبدیل گشته است. با اینحال زادروز میترا در آیین باستان مهر در ایران زمین مصادف با شب یلدا و انقلاب زمستانی در روز ۲۱ یا ۲۲ دسامبر بوده است و جشن زادروز میترا در آیین میتراییسم روم هم با انقلاب زمستانی مصادف بوده که به علت پیروی رومیان از گاهشماری یولیانی در ۲۵ دسامبر واقع میشده است.در حدود ۴۰۰۰ سال پیش در مصر باستان جشن «باززاییدهشدن خورشید»، مصادف با شب چله، برگزار میشدهاست. مصریان در این هنگام از سال به مدت ۱۲ روز، به نشانهٔ ۱۲ ماه سال خورشیدی، به جشن و پایکوبی میپرداختند و پیروزی نور بر تاریکی را گرامی میداشتند. همچنین از ۱۲ برگ نخل برای تزیین مکان برگزاری جشن استفاده مینمودند که نشانهٔ پایان سال و آغاز سال نو بودهاست.در یونان قدیم نیز، اولین روز زمستان روز بزرگداشت خداوند خورشید بودهاست و آن را خورشید شکست ناپذیر، ناتالیس انویکتوس، مینامیدند(که از ریشهٔ کلمهٔ ناتال که در بالا اشاره شد برگرفته شدهاست و معنی اش، میلاد و تولد است). ریشههای یلدا در جشن دیگر مرسوم در یونان نیز باقی ماندهاست از مهمترین این جشنهای میتوان به جشن ساتورن اشاره کرد.در قسمتهایی از روسیهٔ جنوبی، هماکنون جشنهای مشابهی بهمناسبت چله برگزار میکنند. این آیینها شباهت بسیاری با مراسم شب چله دارد. پختن نان شیرینی محلی به صورت موجودات زنده، بازیهای محلی گوناگون، کشت و بذر پاشی به صورت تمثیلی و باز سازی مراسم کشت، پوشانیدن سطح کلبه با چربی، گذاشتن پوستین روی هره پنجرهها، آویختن پشم از سقف، پاشیدن گندم به محوطه حیاط، ترانه خوانی و رقص و آواز و مهم تر از همه قربانی کردن جانوران از آیینهای ویژه این جشن بوده و هست. یکی دیگر از آیینهای شبهای جشن، فالگیری بود و پیشگویی رویدادهای احتمالی سال آینده. همین آیینها در روستاهای ایران نیز کم و بیش به چشم میخورند که نشان از همانندی جشن یلدا در ایران و روسیه دارند.یهودیان نیز در این شب جشنی با نام «ایلانوت» (جشن درخت) برگزار میکنند و با روشنکردن شمع به نیایش میپردازند.آشوریان نیز در شب یلدا آجیل مشکل گشا میخورند و تا پاسی از شب را به شب نشینی و بگو بخند میگذرانند و در خانوادههای تحصیل کرده آشوری تفال با دیوان حافظ نیز رواج دارد.نخستین روز زمستان در نزد خرمدینانی که پیرو مزدک هستند نیز سخت گرامی و بزرگ دانسته میشود و از آن با نام «خرم روز» (خره روز) یاد میگردد و آیینهایی ویژه در آن روز برگذار میشود. این مراسم و نیز سالشماری آغاز زمستان هنوز در میان برخی اقوام دیده میشود که نمونه آن تقویم محلی پامیر و بدخشان (در شمال افغانستان و جنوب تاجیکستان) است.
......................
برگرفته از گروه دهه پنجاهی ها در فیسبوک
فراخوان شاهزاده رضا پهلوی؛ سکوت تعدادی از گروه های مخالف در داخل و خارج کشور چرا؟
خبرگزاری آذربایجان : فراخوان شاهزاده رضا پهلوی از شورای امنیت سازمان ملل در محاکمه رهبر ایران – سکوت تعدای از گروه های مخالف در داخل و خارج کشور چرا؟در این رابطه احمد ماکی دیپلمات ناراضی دیدگاه خود را بیان کرده است که این دیدگاه در ایران پرس نیوز نیز منتشر گشته است. در روز 24 آذرماه سال 1390 شمسی، شاهزادۀ رضا پهلوی با انتشار فراخوانی از شورای امنیت سازمان ملل خواسته است که رهبر جمهوری اسلامی ایران را به اتهام جنایات علیه بشریت از سوی دیوان بین المللی لاهه محاکمه کند.چند نکته بسیار مهم برای روشن شدن اذهان عمومی و ملت عزیز ایران ضروری است.
یک – کمپین سفارت سبز با بیانیه ای از حرکت بسیار هوشمندانه و انسان دوستانه آقای رضا پهلوی در دفاع از حقوق بشر و محاکمه آقای خامنه ای به اتهام جنایت علیه بشریت حمایت قاطع نموده و اعلام می دارد که مسبب تمام بدبختی و جنایات ضد بشری که در رژیم جمهوری اسلامی ایران اتفاق می افتد و مسئول اصلی تمام این نابسامانی ها، شخص اول مملکت می باشد و بجاست جامعه جهانی و سازمان های حقوق بشری از این خواسته ملت ایران حمایت نمایند و هر چه زودتر زمینه محاکمه نامبرده فراهم آید.
دوم – بسی جای تعجب دارد در حالیکه افرادی در داخل کشور همچون آقای نوری زاد با شجاعت تمام پرده از جنایات حاکمیت آقای خامنه ای بر می دارد و تحت شدیدترین حملات وفشاری که بر او و خانواده اش وارد می گردد سکوت ننموده بلکه فجیع ترین و ضد انسانی ترین اعمالی که توسط جمهوری اسلامی در زندان ها و فشار بر خانواده های زندانیان ، به طرق مختلف اعمال می گردد و از کثیف ترین شیوه های ممکن جهت ساکت کردن زندانی استفاده می کنند که در قرن 21 در جهان معاصر نظیری ندارد و به گفته آیت الله منتظری و آقای نوری زاد و دیگران ، در زمان حکومت شاه هر گزاین جنایات و فشارها و این شیوه ها علیه خانواده های زندانیان دیده نشده است.
اما امروز بدستور رهبر ایران بدترین رفتار به اعلی درجه خود رسیده است. آقای نوری زاد که فردی خودی و دلسوز با صدای رسای خود و افشای این رفتارهای شنیع آورحکومت تحت امرآقای خامنه ای را به چالش کشیده و ستون های ولی فقیه را نشانه رفته است .
اما بعضی از گروه های جنبش سبز در داخل و بخصوص در خارج از کشور به تماشای این جنایات مشغول شده و حمایت از این عمل بین المللی در محاکمه آقای خامنه ای به عنوان جنایتکار جنگی حمایتی ننموده بلکه حتی خبر این کنفرانس مهم را نیز در اخبار خود منعکس نکرده اند.
سوال مهم و اساسی در این برهه حساس تاریخی اینجاست که اگر این گروه ها مخالف جنایات صورت گرفته رژیم جمهوری اسلامی ایران به رهبری آقای خامنه ای هستند پس چرا از این ابتکار و عمل مهم حمایت نمی نمایند مگر، همیشه نمی گویند که رهبر مسئول این فاجعه و جنایات می باشد.
پس سکوت، و عدم حمایت از محاکمه آقای خامنه ای چیست؟ در حالیکه رهبران جنبش سبز تحت فشار شدید می باشند و در زندان بسر می برند و آقای خامنه ای مسئول تمام این نابسامانی هاست چرا باید از حرکت و محاکمه رهبر جنایت کار ایران که کشور و ملت ایران را به طرف نابودی می کشاند سکوت کنند.
تا کی ملت ایران باید شاهد منیت و تفرقه گروه های مخالف باشند اگر همه گروه ها موافق آزادی ایران و ایجاد دمکراسی هستند و مسبب اصلی تمام این بدبدختی و جنایت ها را ولی فقیه ایران می دانند پس سکوتشان در این برهه حساس از تاریخ ایران چیست؟
بهتر است پاسخگو باشند و بیش از این مسیر دمکراسی و آزادی ایران را به تعویق نیندازند و همه با هم دست در دست یکدیگر یک صدا از محاکمه رهبر جمهوری اسلامی ایران حمایت نمایند وگرنه فردا دیر است و پشیمانی سودی ندارد روزی که کشور ایران درگیر جنگ و یا باج دادن به روسیه و چین باشد و زندانیان بسیاری که تحت شدیدترین شکنجه های قرون وسطایی در سیاهچال ها گرفتار این دژخیم می باشند و ما در داخل یا خارج از کشور بفکر منافع شخصی و گروهی خود باشیم.دفاع از حقوق بشر و محاکمه عامل جنایت از اساسی ترین محور کاری تمام انسان های آزاد در جهان
می باشد
Friday, 16 December 2011
Sunday, 11 December 2011
Friday, 9 December 2011
Thursday, 8 December 2011
Wednesday, 7 December 2011
Tuesday, 6 December 2011
دعا برای ولیعهد ایران در مراسم عاشورا در مسجدی با حضور روحانی هیات
خبرگزاری آذربایجان : شاهدان عینی گزارش دادند در یک مسجد معروف با حضور هزاران نفر در شب عاشورا یکی از مسئولین هیات در پشت بلندگو حاضر شده و ضمن شکایت از وضع موجود و فقر روز افزون مردم و مقایسه آن با سه ده پیش برای آمدن دوباره ولیعهد ایران و حل مشکلات مردم در حالیکه آخوند بسیار سرشناس مردمی هم حضور داشت ، دعا کرد و با فریاد آمین بلند شرکت کنندگان روبه رو شد
Sunday, 4 December 2011
تورکهای نژادپرست و آدم کش
پان ترکیسم ایدئولوژی فاشیستی ، زاییده اتاق فکر وزارت خارجه بریتانیاپان ترکیسم ایدئولوژی فاشیستی ، زاییده اتاق فکر وزارت خارجه بریتانیا
در ابتدای بحث قصد داریم تعریفی جامع از واژه پان
ترکیسم داشته باشیم . پان ترکیسم ایدئولوژی ملیگرایانه (ناسیونالیستی) و
توسعهطلبانهای بشمار می آید که برپایۀ آن کلیۀ مردمانی که به یکی از زبانهایی که
ریشه آنها به زبانهای آلتایی میرسد سخن میگویند - از جمله همۀ ترک زبانان
مسلمان - ملت واحدی هستند که باید تحت رهبری در دولتی واحد متحد شوند . البته لازم
بذکر است تعریف فوق از نوعی گستردگی محدوده برخوردار می باشد چرا که مبنای اتحاد
ملت های ذکر شده را نه بر ترک تبار بودن بلکه صرفا تکلم به یکی از زبان های زیر
شاخه زبان آلتایی قرار داده است . پانترکیسم را می توان مشابه احساسات سایر
گروههای ملی گرا طبقه بندی کرد البته با وجه تمایزی کاملا مشهود و آن اینکه در پی
کسب نوعی آرایش سیاسی است تا به جای یک گروه ملی خاص تمامی مردم ترک زبان را در
برگیرد. بنابراین، ناسیونالیسم ترکی یک جنبش فرا ملی است که در صدد تشکیل واحدی
سیاسی مبتنی بر روابط زبانی مردم ترک تبار است . البته مبانی علمی و نظری
ایدئولوژی فوق بارها از طرف اندیشمندان علم ژنتیک و محققان مردم شناسی مورد تردید
قرار گرفته است و در تازه ترن تحقیقات صورت گرفته در کشور ترکیه بعنوان مهد نظریه
مذکور نتایج جالب توجهی بدست آمده که در پی می آید : بررسی DNA افراد مختلف از
اقوام حاضر در ترکیه نشان میدهد که مردم ترکیه نوادگان مردم
مختلف ساکن آناتولی مانند یونانی، ارمنی، قفقازی (آسیانی) و کرد می باشند که در
سدههای معاصر ترکزبان شدهاند و از لحاظ ژن از نژاد ترک (زردپوست مغولستان) بهره
بسیار کمی بردهاند و کمتر از ۱۰درصد مردم ترکیه دارای این
نژاد میباشند.(1)و(2) از میان
اقوامی که امروزه ترک نام گرفتهاند بسیاری از اقوام نامبرده در زیر در تاریخ قدیم
هیچگاه خود و قوم خود را ترک نمینامیدند.
ترکیسم داشته باشیم . پان ترکیسم ایدئولوژی ملیگرایانه (ناسیونالیستی) و
توسعهطلبانهای بشمار می آید که برپایۀ آن کلیۀ مردمانی که به یکی از زبانهایی که
ریشه آنها به زبانهای آلتایی میرسد سخن میگویند - از جمله همۀ ترک زبانان
مسلمان - ملت واحدی هستند که باید تحت رهبری در دولتی واحد متحد شوند . البته لازم
بذکر است تعریف فوق از نوعی گستردگی محدوده برخوردار می باشد چرا که مبنای اتحاد
ملت های ذکر شده را نه بر ترک تبار بودن بلکه صرفا تکلم به یکی از زبان های زیر
شاخه زبان آلتایی قرار داده است . پانترکیسم را می توان مشابه احساسات سایر
گروههای ملی گرا طبقه بندی کرد البته با وجه تمایزی کاملا مشهود و آن اینکه در پی
کسب نوعی آرایش سیاسی است تا به جای یک گروه ملی خاص تمامی مردم ترک زبان را در
برگیرد. بنابراین، ناسیونالیسم ترکی یک جنبش فرا ملی است که در صدد تشکیل واحدی
سیاسی مبتنی بر روابط زبانی مردم ترک تبار است . البته مبانی علمی و نظری
ایدئولوژی فوق بارها از طرف اندیشمندان علم ژنتیک و محققان مردم شناسی مورد تردید
قرار گرفته است و در تازه ترن تحقیقات صورت گرفته در کشور ترکیه بعنوان مهد نظریه
مذکور نتایج جالب توجهی بدست آمده که در پی می آید : بررسی DNA افراد مختلف از
اقوام حاضر در ترکیه نشان میدهد که مردم ترکیه نوادگان مردم
مختلف ساکن آناتولی مانند یونانی، ارمنی، قفقازی (آسیانی) و کرد می باشند که در
سدههای معاصر ترکزبان شدهاند و از لحاظ ژن از نژاد ترک (زردپوست مغولستان) بهره
بسیار کمی بردهاند و کمتر از ۱۰درصد مردم ترکیه دارای این
نژاد میباشند.(1)و(2) از میان
اقوامی که امروزه ترک نام گرفتهاند بسیاری از اقوام نامبرده در زیر در تاریخ قدیم
هیچگاه خود و قوم خود را ترک نمینامیدند.
.......
در مورد بخشی از این اقوام ساکن آسیای میانه تنها پس از وارد شدن نظریه پانترکسیم
این نام رفته رفته برای این اقوام نیز رواج یافت. این اقوام عبارتند
از:
این نام رفته رفته برای این اقوام نیز رواج یافت. این اقوام عبارتند
از:
باشقیرها، تاتارها، ناگایباکها، قزاقها،
قرهقالپاقها، نوقای، کرائیم، قرهچای بالکار، کومیک، کریمچاک، آلتاییها،
آذربایجانیها، قاجارها، شاهسونها، قرهداغها، قرهپاپاخ، قشقاییها، افشارها،
خلجها، گاگااوز، اورومچیها، توینی، توفالارها، شورها، خاکاسها، تاتارهای چولیم،
ازبکها، اویغورها، سالارها، اویغورهای ساری، چوواشها، یاکوتها،
دولگانها.(3) در ادامه بحث قصد پرداختن به پیشینه
ایدئولوژی پان ترکیسم و چرایی و چگونگی ظهور نظریه مذکور را داریم. برای نخستین بار
نظریه و اندیشه پان ترکیسم از سوی خاور شناس برجسته مجارستانی یهودی تبار آرمینیوس
وامبری (۱۹ مارس ۱۸۳۲ - ۱۵ سپتامبر ۱۹۱۳) در دهه ۱۸۶۰ ساخته و مطرح گشت. وامبری
برغم دارا بودن روابط بسیار دوستانه با سلطان عثمانی عبدالحمید دوم در عین حال در
نهان برای لرد پالمرستون و دفتر امور خارجه بریتانیا کار میکرد. وامبری را به
عنوان مبلغ سرسخت سیاست انگلیس در شرق و علیه روسیه میشناسند. در سال ۲۰۰۵ آرشیو
ملی در شهر ساری انگلستان ، دسترسی عموم به پروندهای را آزاد ساخت، که طبق آن
وامبری توسط وزارت امور خارجه بریتانیا به عنوان جاسوس استخدام شده بود. ساختن و
مطرح کردن این اندیشه از سوی وامبری و بریتانیا در اصل به منظور ایجاد یک کمربند از
آلتائی زبانها در جنوب روسیه بود تا مانعی شود برای گسترش و رخنه روسها به
مستعمرات انگلیس در هندوستان . بعدها نیز پیرامون پرورش ایدئولوژی پان ترکیسم کتاب
های به نگارش در آمد ، از آن جمله نویسنده یهودی فرانسوی بنام لئون کاهون که در
کتاب خود «Introduction al'Histoire de l'Asie, Turcs, et Mongols, de» به شکل دهی
و تبلیغ پان ترکیسم پرداخت و نیز نویسنده یهودی انگلیسی بنام آرتور ل. دیوید که در
کتاب خود کوشید تا به ترک زبانها حس برتری نژادی و نژادپرستانه بدهد.(4)و(5) از دیگر چهره های تاثیر گذار و اصلی
ایدئولوژی پان ترکیسم می توان اسماعیل بای گاسپرینسکی (۱۸۵۱ ـ ۱۹۱۴) [قازپیرعلی]
اهل کریمه و نیز ضیاء گوک آلپ که از اندیشمندان پان ترکیسم محسوب می شود و جایگاه
ویژه ای در میان پان ترکیست ها دارد و پدر پان ترکیسم لقب گرفته است. (6) سر
انجام بعد از زمینه چینی های که اشاره شد این نظریه در اوایل سده بیستم از طریق
ترکان جوان( نام عمومی ائتلافی از چند گروه سیاسی گروههای تجددگرا اعم از ملیگرا،
مشروطهخواه و اصلاحطلب است که در پایان قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم در ترکیه
عثمانی فعالیت میکردند) شکل گرفت. ترکان جوان در سال ۱۹۰۶، جمعیت اتحاد و ترقی را
به طور رسمی پایه گذاشتند و یکی از جریانهای اصلی سیاسی و فرهنگی اواخر دورهٔ
عثمانی به شمار میرفتند.سقوط سلطان عبدالحمید دوم نتایج مطلوبی در محدوده
امپراتوری عثمانی به بار نیاورد. به جای روشنفکرانی که با روحیه دموکراتیک پرورش
یافته، و طرفدار حکومت پارلمانی بودند، افسران و نظامیان متعصب رشته امور را در دست
گرفتند. در سال ۱۹۰۸ میلادی شمار اعضای حزب
اتحاد و ترقی که از 300 تن تجاوز نمیکرد، در سال 1914 میلادی به 350 هزارتن رسید.
در ماههای اکتبر و نوامبر سال ۱۹۱۰میلادی
مجمع عمومی حزب اتحاد و ترقی به مدت 13روز برگزار شد. شعار ترکان جوان در این مجمع
چنین بود : «ترکیه تنها از آن ترکان است». سیاست ترکی کردن کشور، اعتراض اقوام
غیرترک تابع امپراتوری را برانگیخت. در پی اجرای سیاست ترکی کردن در سال ۱۹۱۰میلادی
عربها و دروزی های فلسطین و عراق، نیز آلبانیای ها، در سال ۱۹۱۱میلادی در یمن و در
سال ۱۹۱۲ میلادی در مقدونیه و بار دیگر در آلبانی مردم سربه شورش برداشتند. مقایسۀ
شمار نمایندگان مجلس ترکیه در سالهای ۱۹۰۸ و ۱۹۱۰میلادی سیاست ترکی کردن کشور را
مجسم میسازد. در مجلس ترکیه که در ۲نوامبر سال ۱۹۰۸میلادی گشایش یافت، از مجموع
۲۳۰نمایندۀ مجلس، عربها ۴۵، آلبانیایی ها ۲۲، ارمنیان ۱۰، بلغارها ۵، صربها ۴،
یهودیان ۴، کردها ۲، دروزیها ۱ و ترکان ۱۰۷ نماینده داشتند. شمار نمایندگان ترک
کمتر از نصف نمایندگان مجلس بود، ولی در سال ۱۹۱۰میلادی ترکیب نمایندگان تغییر
یافت. در این مجلس شمار نمایندگان ترک ۲۲۸تن، یونانیان ۲۷، بلغارها ۴، عربها ۳،
ارمنیان ۴، یهودیان ۳، و الاخها یک تن بود. جنگ بالکان در سالهای ۱۹۱۲-۱۹۱۳میلادی
دگرگونی هایی در اوضاع داخلی ترکیه پدید آورد. در دسامبر سال ۱۹۱۲ میلادی معلوم شد
که دولت ترکان جوان از نیروهای متحد بالکان شکست خواهد خورد. یأس و نومیدی ترکیه را
فرا گرفت و سبب انتقادهای شدید شد. در این زمان از کریمه، قفقاز، غازان، خیوه،
تاشکند و نواحی دیگری کمک هایی به مقصد ترکیه ارسال گردید. با شروع جنگ جهانی دوم،
بویژه پس از حمله آلمان نازی به اتحاد شوروی در سال 1941 میلادی پان ترکیسم با
حمایت مالی برلین در ترکیه از نو جان گرفت و گروهی سازمان یافته از پان ترکیست ها
برای وارد کردن ترکیه به جنگ در کنار متحدین دست به اقداماتی زدند. اما پس از شکست
آلمان در نبرد استالینگراد و پیشروی ارتش سرخ به سوی غرب و بالارفتن احتمال پیروزی
شوروی در جنگ، سیاست چشم پوشی دولت در برابر فعالیتهای پان ترکیستی تغییر یافت و 23
تن از فعالان این اندیشه، که احمد زکی ولیدی طوغان نیز در بین آنها بود، در شهریور
سپتامبر سال 1944 میلادی محاکمه و به زندان محکوم شدند . با شروع جنگ سرد اتهامات
بر ضد پان ترکیستها در دادگاهها فروکش کرد . پس از فروپاشی شوروی در اوایل نیمه اول
دهه 1990 میلادی تمایلات فروخورده پان ترکیستی، به شکلی نه چندان چشمگیر، در
جمهوری آذربایجان فرصت ظهور یافته و حتی احزابی با نامهای «حزب گرگ خاکستری
آذربایجان» (به ترکی : آذربایجان بوزقورت پارتیاسی) و «حزب توران معاصر آذربایجان»
(به ترکی : آذربایجان چاغداش توران پارتیاسی ) در آنجا تشکیل شده است.هر چند این
نظریه و جنبش فکری با هدف گردآوردن همۀ ترک زبانان، از جمله ترک زبانان قبرس،
بلغارستان، شبهجزیره بالکان، آسیای مرکزی، عراق، ایران، افغانستان، ایالت
سینکیانگ ترکستان چین، قفقاز، کریمه، ماوراءقفقاز، تاتارستان، حوالی رود ولگا و
سیبری تحت رهبری ترکیه در زمان حال با شکست روبرو گشته است ، اما بهطور کلی
بیشترین حمایت از این جنبش، در خلال و پس از فروپاشی امپراتوریهایی که در محدوده
مردم ترکتبار بودند، و به طور محسوستر در جریان افول امپراتوری عثمانی و روسیه به
عمل آمدهاست.(7) از منتقدین سرسخت
ایدئولوژی پانترکیسم می توان پروفسور ولادیمیر مینورسکی ( ۶فوریه ۱۸۷۷ – ۲۵
مارس ۱۹۶۶) خاورشناس برجسته روسی و استاد دانشگاه لندن را نام برد. وی معتقد است :
« هر جا که پرسش حل نشده ای در زمینه فرهنگ قومهای شرق باستان پدید آید ترکان بی
درنگ دست خود را همان جا دراز می کنند » .مینورسکی ضمن انتقاد از روش مورّخان پان
ترکیست، بیان می دارد که «مسائل علمی حل نشده ای در زمینة فرهنگ اقوام شرق باستان
بستری برای جعل تاریخی و توجیه مقاصد ایدئولوژیک پان ترکیسم فراهم ساخته است»(8) از دیگر منتقدین سرسخت نظریه مذکور می
توان مصطفی کمال پاشا (آتاتورک) بنیانگذار جمهوری ترکیه را نام برد، وی یکی از
منتقدان سرسخت ایدئولوژیهای فراکشوری و جهانی مانند پانترکیسم بود و ترجیح میداد
ناسیونالیسم را در داخل مرزهای ترکیه جایگزین آن کند.(9) در پایان بحث خواهیم پرداخت به نسل کشی
ها و جنایت های صورت گرفته از سوی پیشگامان و پیروان ایدئولوژی پان ترکیسم بین سال
های ۱۹۱۴ میلادی تا ۱۹۳۸ میلادی که مشتمل بر نسل کشی ارامنه ، نسل کشی یونانی ها ، نسل کشی آشوری ها ، نسل کشی کردها و نیز نسل کشی کردهای علوی ساکن درسیم می
باشد. ضیاءگوک آلپ رهبر جنبش پانترکیسم شیوۀ تحقق ایدئولوژی پانترکیسم را در کتاب
خود، اصول ترکگرایی (به ترکی : تورک چولوقون اساس لری) بیان داشته است. وی
مینویسد: "استحاله و حتی بیرون راندن اقوام غیرترک از ترکیه و کشورهایی که عناصر
غیرترک در آنها سکنا دارند، شرایط عمده برای ایجاد فرهنگ ترکی است. البته در این
زمینه اقدامهای بسیاری صورت گرفته است، اکنون نیز ادامه دارد و آنچه صورت میپذیرد،
اندک هم نیست" نظر ضیاءگوک آلپ پیرامون استحاله و بیرون راندن اقوم غیرترک از
محدوده امپراتوری عثمانی به نسلکشی و قتلعام ارامنه و یونانیان در سالهای
1915-1916 میلادی و بیرون راندن اقوام غیرترک از آسیای صغیر انجامید که ترکان جوان
در این ماجرا نقشی عمده داشتند. در راس این طرح محمد طلعت پاشا وزیر کشور، اسماعیل
انور (انور پاشا) وزیرجنگ و احمد جمال پاشا وزیر دریاداری ترکیه قرارداشتند و
ازاعضای حزب اتحاد و ترقی بودند.(10)و(11)و(12)و(13)
قرهقالپاقها، نوقای، کرائیم، قرهچای بالکار، کومیک، کریمچاک، آلتاییها،
آذربایجانیها، قاجارها، شاهسونها، قرهداغها، قرهپاپاخ، قشقاییها، افشارها،
خلجها، گاگااوز، اورومچیها، توینی، توفالارها، شورها، خاکاسها، تاتارهای چولیم،
ازبکها، اویغورها، سالارها، اویغورهای ساری، چوواشها، یاکوتها،
دولگانها.(3) در ادامه بحث قصد پرداختن به پیشینه
ایدئولوژی پان ترکیسم و چرایی و چگونگی ظهور نظریه مذکور را داریم. برای نخستین بار
نظریه و اندیشه پان ترکیسم از سوی خاور شناس برجسته مجارستانی یهودی تبار آرمینیوس
وامبری (۱۹ مارس ۱۸۳۲ - ۱۵ سپتامبر ۱۹۱۳) در دهه ۱۸۶۰ ساخته و مطرح گشت. وامبری
برغم دارا بودن روابط بسیار دوستانه با سلطان عثمانی عبدالحمید دوم در عین حال در
نهان برای لرد پالمرستون و دفتر امور خارجه بریتانیا کار میکرد. وامبری را به
عنوان مبلغ سرسخت سیاست انگلیس در شرق و علیه روسیه میشناسند. در سال ۲۰۰۵ آرشیو
ملی در شهر ساری انگلستان ، دسترسی عموم به پروندهای را آزاد ساخت، که طبق آن
وامبری توسط وزارت امور خارجه بریتانیا به عنوان جاسوس استخدام شده بود. ساختن و
مطرح کردن این اندیشه از سوی وامبری و بریتانیا در اصل به منظور ایجاد یک کمربند از
آلتائی زبانها در جنوب روسیه بود تا مانعی شود برای گسترش و رخنه روسها به
مستعمرات انگلیس در هندوستان . بعدها نیز پیرامون پرورش ایدئولوژی پان ترکیسم کتاب
های به نگارش در آمد ، از آن جمله نویسنده یهودی فرانسوی بنام لئون کاهون که در
کتاب خود «Introduction al'Histoire de l'Asie, Turcs, et Mongols, de» به شکل دهی
و تبلیغ پان ترکیسم پرداخت و نیز نویسنده یهودی انگلیسی بنام آرتور ل. دیوید که در
کتاب خود کوشید تا به ترک زبانها حس برتری نژادی و نژادپرستانه بدهد.(4)و(5) از دیگر چهره های تاثیر گذار و اصلی
ایدئولوژی پان ترکیسم می توان اسماعیل بای گاسپرینسکی (۱۸۵۱ ـ ۱۹۱۴) [قازپیرعلی]
اهل کریمه و نیز ضیاء گوک آلپ که از اندیشمندان پان ترکیسم محسوب می شود و جایگاه
ویژه ای در میان پان ترکیست ها دارد و پدر پان ترکیسم لقب گرفته است. (6) سر
انجام بعد از زمینه چینی های که اشاره شد این نظریه در اوایل سده بیستم از طریق
ترکان جوان( نام عمومی ائتلافی از چند گروه سیاسی گروههای تجددگرا اعم از ملیگرا،
مشروطهخواه و اصلاحطلب است که در پایان قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم در ترکیه
عثمانی فعالیت میکردند) شکل گرفت. ترکان جوان در سال ۱۹۰۶، جمعیت اتحاد و ترقی را
به طور رسمی پایه گذاشتند و یکی از جریانهای اصلی سیاسی و فرهنگی اواخر دورهٔ
عثمانی به شمار میرفتند.سقوط سلطان عبدالحمید دوم نتایج مطلوبی در محدوده
امپراتوری عثمانی به بار نیاورد. به جای روشنفکرانی که با روحیه دموکراتیک پرورش
یافته، و طرفدار حکومت پارلمانی بودند، افسران و نظامیان متعصب رشته امور را در دست
گرفتند. در سال ۱۹۰۸ میلادی شمار اعضای حزب
اتحاد و ترقی که از 300 تن تجاوز نمیکرد، در سال 1914 میلادی به 350 هزارتن رسید.
در ماههای اکتبر و نوامبر سال ۱۹۱۰میلادی
مجمع عمومی حزب اتحاد و ترقی به مدت 13روز برگزار شد. شعار ترکان جوان در این مجمع
چنین بود : «ترکیه تنها از آن ترکان است». سیاست ترکی کردن کشور، اعتراض اقوام
غیرترک تابع امپراتوری را برانگیخت. در پی اجرای سیاست ترکی کردن در سال ۱۹۱۰میلادی
عربها و دروزی های فلسطین و عراق، نیز آلبانیای ها، در سال ۱۹۱۱میلادی در یمن و در
سال ۱۹۱۲ میلادی در مقدونیه و بار دیگر در آلبانی مردم سربه شورش برداشتند. مقایسۀ
شمار نمایندگان مجلس ترکیه در سالهای ۱۹۰۸ و ۱۹۱۰میلادی سیاست ترکی کردن کشور را
مجسم میسازد. در مجلس ترکیه که در ۲نوامبر سال ۱۹۰۸میلادی گشایش یافت، از مجموع
۲۳۰نمایندۀ مجلس، عربها ۴۵، آلبانیایی ها ۲۲، ارمنیان ۱۰، بلغارها ۵، صربها ۴،
یهودیان ۴، کردها ۲، دروزیها ۱ و ترکان ۱۰۷ نماینده داشتند. شمار نمایندگان ترک
کمتر از نصف نمایندگان مجلس بود، ولی در سال ۱۹۱۰میلادی ترکیب نمایندگان تغییر
یافت. در این مجلس شمار نمایندگان ترک ۲۲۸تن، یونانیان ۲۷، بلغارها ۴، عربها ۳،
ارمنیان ۴، یهودیان ۳، و الاخها یک تن بود. جنگ بالکان در سالهای ۱۹۱۲-۱۹۱۳میلادی
دگرگونی هایی در اوضاع داخلی ترکیه پدید آورد. در دسامبر سال ۱۹۱۲ میلادی معلوم شد
که دولت ترکان جوان از نیروهای متحد بالکان شکست خواهد خورد. یأس و نومیدی ترکیه را
فرا گرفت و سبب انتقادهای شدید شد. در این زمان از کریمه، قفقاز، غازان، خیوه،
تاشکند و نواحی دیگری کمک هایی به مقصد ترکیه ارسال گردید. با شروع جنگ جهانی دوم،
بویژه پس از حمله آلمان نازی به اتحاد شوروی در سال 1941 میلادی پان ترکیسم با
حمایت مالی برلین در ترکیه از نو جان گرفت و گروهی سازمان یافته از پان ترکیست ها
برای وارد کردن ترکیه به جنگ در کنار متحدین دست به اقداماتی زدند. اما پس از شکست
آلمان در نبرد استالینگراد و پیشروی ارتش سرخ به سوی غرب و بالارفتن احتمال پیروزی
شوروی در جنگ، سیاست چشم پوشی دولت در برابر فعالیتهای پان ترکیستی تغییر یافت و 23
تن از فعالان این اندیشه، که احمد زکی ولیدی طوغان نیز در بین آنها بود، در شهریور
سپتامبر سال 1944 میلادی محاکمه و به زندان محکوم شدند . با شروع جنگ سرد اتهامات
بر ضد پان ترکیستها در دادگاهها فروکش کرد . پس از فروپاشی شوروی در اوایل نیمه اول
دهه 1990 میلادی تمایلات فروخورده پان ترکیستی، به شکلی نه چندان چشمگیر، در
جمهوری آذربایجان فرصت ظهور یافته و حتی احزابی با نامهای «حزب گرگ خاکستری
آذربایجان» (به ترکی : آذربایجان بوزقورت پارتیاسی) و «حزب توران معاصر آذربایجان»
(به ترکی : آذربایجان چاغداش توران پارتیاسی ) در آنجا تشکیل شده است.هر چند این
نظریه و جنبش فکری با هدف گردآوردن همۀ ترک زبانان، از جمله ترک زبانان قبرس،
بلغارستان، شبهجزیره بالکان، آسیای مرکزی، عراق، ایران، افغانستان، ایالت
سینکیانگ ترکستان چین، قفقاز، کریمه، ماوراءقفقاز، تاتارستان، حوالی رود ولگا و
سیبری تحت رهبری ترکیه در زمان حال با شکست روبرو گشته است ، اما بهطور کلی
بیشترین حمایت از این جنبش، در خلال و پس از فروپاشی امپراتوریهایی که در محدوده
مردم ترکتبار بودند، و به طور محسوستر در جریان افول امپراتوری عثمانی و روسیه به
عمل آمدهاست.(7) از منتقدین سرسخت
ایدئولوژی پانترکیسم می توان پروفسور ولادیمیر مینورسکی ( ۶فوریه ۱۸۷۷ – ۲۵
مارس ۱۹۶۶) خاورشناس برجسته روسی و استاد دانشگاه لندن را نام برد. وی معتقد است :
« هر جا که پرسش حل نشده ای در زمینه فرهنگ قومهای شرق باستان پدید آید ترکان بی
درنگ دست خود را همان جا دراز می کنند » .مینورسکی ضمن انتقاد از روش مورّخان پان
ترکیست، بیان می دارد که «مسائل علمی حل نشده ای در زمینة فرهنگ اقوام شرق باستان
بستری برای جعل تاریخی و توجیه مقاصد ایدئولوژیک پان ترکیسم فراهم ساخته است»(8) از دیگر منتقدین سرسخت نظریه مذکور می
توان مصطفی کمال پاشا (آتاتورک) بنیانگذار جمهوری ترکیه را نام برد، وی یکی از
منتقدان سرسخت ایدئولوژیهای فراکشوری و جهانی مانند پانترکیسم بود و ترجیح میداد
ناسیونالیسم را در داخل مرزهای ترکیه جایگزین آن کند.(9) در پایان بحث خواهیم پرداخت به نسل کشی
ها و جنایت های صورت گرفته از سوی پیشگامان و پیروان ایدئولوژی پان ترکیسم بین سال
های ۱۹۱۴ میلادی تا ۱۹۳۸ میلادی که مشتمل بر نسل کشی ارامنه ، نسل کشی یونانی ها ، نسل کشی آشوری ها ، نسل کشی کردها و نیز نسل کشی کردهای علوی ساکن درسیم می
باشد. ضیاءگوک آلپ رهبر جنبش پانترکیسم شیوۀ تحقق ایدئولوژی پانترکیسم را در کتاب
خود، اصول ترکگرایی (به ترکی : تورک چولوقون اساس لری) بیان داشته است. وی
مینویسد: "استحاله و حتی بیرون راندن اقوام غیرترک از ترکیه و کشورهایی که عناصر
غیرترک در آنها سکنا دارند، شرایط عمده برای ایجاد فرهنگ ترکی است. البته در این
زمینه اقدامهای بسیاری صورت گرفته است، اکنون نیز ادامه دارد و آنچه صورت میپذیرد،
اندک هم نیست" نظر ضیاءگوک آلپ پیرامون استحاله و بیرون راندن اقوم غیرترک از
محدوده امپراتوری عثمانی به نسلکشی و قتلعام ارامنه و یونانیان در سالهای
1915-1916 میلادی و بیرون راندن اقوام غیرترک از آسیای صغیر انجامید که ترکان جوان
در این ماجرا نقشی عمده داشتند. در راس این طرح محمد طلعت پاشا وزیر کشور، اسماعیل
انور (انور پاشا) وزیرجنگ و احمد جمال پاشا وزیر دریاداری ترکیه قرارداشتند و
ازاعضای حزب اتحاد و ترقی بودند.(10)و(11)و(12)و(13)
...................
نسل کشی ارامنه
پان ترکیسم به عنوان عامل مستقیم در نسل کشی ارامنه در اواخر سال ۱۹۱۵میلادی که
انور پاشا در آن درگیر بود مطرح میشود که به عنوان تلاش برای حذف اقلیتهای غیرترک
و غیرمسلمان از اواخر دوره عثمانی به منظور پرورش دولت جدید پان ترکی مطرح است.
(14)و(15) از اواخر سال 1914 و اوایل
1915 میلادی کشتار ارامنه در ترکیه کنونی آغاز شد که در طول سال های 1915 و 1916
میلادی ادامه یافت . ماخذ فرانسوی در اینباره اتفاق نظر ندارند؛ برخی تعداد کشته
شدگان را 500 هزار نفر و برخی 1.5 میلیون نفر ذکر کرده اند .
انور پاشا در آن درگیر بود مطرح میشود که به عنوان تلاش برای حذف اقلیتهای غیرترک
و غیرمسلمان از اواخر دوره عثمانی به منظور پرورش دولت جدید پان ترکی مطرح است.
(14)و(15) از اواخر سال 1914 و اوایل
1915 میلادی کشتار ارامنه در ترکیه کنونی آغاز شد که در طول سال های 1915 و 1916
میلادی ادامه یافت . ماخذ فرانسوی در اینباره اتفاق نظر ندارند؛ برخی تعداد کشته
شدگان را 500 هزار نفر و برخی 1.5 میلیون نفر ذکر کرده اند .
حتی در دانشنامه شوروی نیز شمار کشته شدگان و تبعید شدگان یکسان نیست . در چاپ دوم
این دانشنامه تعداد ارامنه مقتول و نفی بلد شده 1 میلیون نفر و در چاپ سوم این
دانشنامه تعداد مقتولان 1.5 میلیون نفر و نفی بلد شدگان 600 هزار نفر ذکر شده است
.(16) در دانشنامه تمدن مسیحیت،
تعداد کسانی که به قتل رسیدند یا آواره گشته اند تا بمیرند را بین 1 تا 1.5 میلیون
ارمنی - بیش از نصف جمعیت ارمنی در امپراطوری عثمانی آن زمان - ثبت شده است .(17) به گفته ریچارد هووانسیان تعداد
ارمنیان کشته شده در این کشتار ، 1.5 میلیون نفر ذکر شده است.(18)
این دانشنامه تعداد ارامنه مقتول و نفی بلد شده 1 میلیون نفر و در چاپ سوم این
دانشنامه تعداد مقتولان 1.5 میلیون نفر و نفی بلد شدگان 600 هزار نفر ذکر شده است
.(16) در دانشنامه تمدن مسیحیت،
تعداد کسانی که به قتل رسیدند یا آواره گشته اند تا بمیرند را بین 1 تا 1.5 میلیون
ارمنی - بیش از نصف جمعیت ارمنی در امپراطوری عثمانی آن زمان - ثبت شده است .(17) به گفته ریچارد هووانسیان تعداد
ارمنیان کشته شده در این کشتار ، 1.5 میلیون نفر ذکر شده است.(18)
...................
نسل کشی یونانیان
بر اساس گزارشهای اتحاد بینالمللی حقوق و آزادی مردم ، در خلال سالهای ۱۹۱۶ تا
۱۹۲۳ بیش از ۳۵۰٫۰۰۰ یونانی در منطقهٔ پونتوس در نتیجهٔ قتل عام، شکنجه و تبعیدهای
اجباری کشته شدند.(19)و(20) مریل
پترسون پروفسور تاریخ دانشگاه ویرجینیا، بر طبق اسناد معتبر تعداد کل یونانیان کشته
شده در منطقهٔ پونتوس را ۳۶۰٫۰۰۰ نفر ذکر میکند. (21) بر طبق گفتهٔ جورج والاوانیس «تعداد
کشتهشدگان یونانی در منطقهٔ پونتوس از زمان آغاز جنگ جهانی اول تا ماه مارچ سال
۱۹۲۴ میلادی ۳۵۰٫۰۰۰ نفر تخمین زده میشود که در نتیجهٔ قتلها، دار زدنها، بیماری
و دیگر سختگیریهای اعمال شده توسط ترکان صورت گرفتهاست.(22)
۱۹۲۳ بیش از ۳۵۰٫۰۰۰ یونانی در منطقهٔ پونتوس در نتیجهٔ قتل عام، شکنجه و تبعیدهای
اجباری کشته شدند.(19)و(20) مریل
پترسون پروفسور تاریخ دانشگاه ویرجینیا، بر طبق اسناد معتبر تعداد کل یونانیان کشته
شده در منطقهٔ پونتوس را ۳۶۰٫۰۰۰ نفر ذکر میکند. (21) بر طبق گفتهٔ جورج والاوانیس «تعداد
کشتهشدگان یونانی در منطقهٔ پونتوس از زمان آغاز جنگ جهانی اول تا ماه مارچ سال
۱۹۲۴ میلادی ۳۵۰٫۰۰۰ نفر تخمین زده میشود که در نتیجهٔ قتلها، دار زدنها، بیماری
و دیگر سختگیریهای اعمال شده توسط ترکان صورت گرفتهاست.(22)
...................
نسل کشی آشوری ها
در کنار نسل کشی یونانیان و ارامنه، کشتار آشوریها
به دست پان ترکهای ترکان جوان در طی سال ۱۹۱۴ تا ۱۹۱۸ میلادی صورت پذیرفته است .
در سال ۱۹۲۲ میلادی طی یادداشتی از شورای
ملی آَوری-کلدانی تخمین زده شد ۲۷۵٬۰۰۰ نفر آشوری بدست ترکان کشته شدند. بر ادعای
ترکیه، مردم دو قوم ارمنی و آشوری تهدیدی برای عثمانیها بشمار میآمدند و به این
علت شمار زیادی از آنها به صحرای سوریه منتقل شدند. در این جابجایی انسانهای
فراوانی از بیآبی و گرسنگی تلف شدند. به نقل از منابع آشوری در سال ۱۹۱۸ در منطقه
خوی در شمال غربی ایران نیز گروههای عثمانی به کشتار آسوریان دست زدهاند.(23)
به دست پان ترکهای ترکان جوان در طی سال ۱۹۱۴ تا ۱۹۱۸ میلادی صورت پذیرفته است .
در سال ۱۹۲۲ میلادی طی یادداشتی از شورای
ملی آَوری-کلدانی تخمین زده شد ۲۷۵٬۰۰۰ نفر آشوری بدست ترکان کشته شدند. بر ادعای
ترکیه، مردم دو قوم ارمنی و آشوری تهدیدی برای عثمانیها بشمار میآمدند و به این
علت شمار زیادی از آنها به صحرای سوریه منتقل شدند. در این جابجایی انسانهای
فراوانی از بیآبی و گرسنگی تلف شدند. به نقل از منابع آشوری در سال ۱۹۱۸ در منطقه
خوی در شمال غربی ایران نیز گروههای عثمانی به کشتار آسوریان دست زدهاند.(23)
............
نسل کشی کردها
بر اساس مجله تحقیقات نسلکشی، با رهبری گروه ترکان جوان
برنامه از بین بردن هویت کردها، اخراج آنها از سرزمین اجدادیشان و جابجایی آنها در
گروهای کوچکتر انجام شده است. در این دوره کردها مجبور به جابجایی و پیاده رویهای
مرگ آور و اجبار به ترک شدن گردیدند.ترکان جوان این برنامه را در طول جنگ جهانی اول
اجرا کردند که در طی آن ۷۰۰ هزار کرد مجبور به جابجایی اجباری شدند که در میان این
جابجاییهای اجباری ۳۵۰ هزار نفر از آنان از بین رفتند. این کردها توسط گروه ترکان
جوان مجبور به راهپیماییهای مرگآور شبیه به آنچه برای ارامنه اتفاق افتاد
شدند.(24)
برنامه از بین بردن هویت کردها، اخراج آنها از سرزمین اجدادیشان و جابجایی آنها در
گروهای کوچکتر انجام شده است. در این دوره کردها مجبور به جابجایی و پیاده رویهای
مرگ آور و اجبار به ترک شدن گردیدند.ترکان جوان این برنامه را در طول جنگ جهانی اول
اجرا کردند که در طی آن ۷۰۰ هزار کرد مجبور به جابجایی اجباری شدند که در میان این
جابجاییهای اجباری ۳۵۰ هزار نفر از آنان از بین رفتند. این کردها توسط گروه ترکان
جوان مجبور به راهپیماییهای مرگآور شبیه به آنچه برای ارامنه اتفاق افتاد
شدند.(24)
...........................
نسل کشی درسیمدر سال ۱۹۳۸ و ۱۹۳۷ میلادی تعداد ۶۵،۰۰۰-۷۰،۰۰۰ کرد علوی
کشته و هزاران نفر تبعید شدند.(25)و(26)و(27)به امید
دنیایی بدور از هر گونه تفکر نژاد پرستانه داروک
منابع:_________________________________________________1. ↑ (2001) HLA
alleles and haplotypes in the Turkish population: relatedness to Kurds,
Armenians and other Mediterraneans Tissue Antigens 57 (4),
308–3172.↑ Tissue Antigens. Volume 61 Issue 4 Page 292-299,
April 2003. Genetic affinities among Mongol ethnic groups and their relationship
to Turks3.↑ Zakiev - Genesis -
TurkicWorld4.↑ برپایه
دادههایی در: Pan-Turkism From Irredentism to Cooperation نوشته جیکوب ام. لانداؤ
(JACOB M. LANDAU)5.↑
Pan-Turanianism Takes Aim at Azerbaijan: A Geopolitical Agenda by Dr. Kaveh
Farrok6.↑ Jacob M. Landau.
Pan-Turkism: From Irredentism to Cooperation. Hurst,
1995. 7.↑ M. Sukru Hanioglu.
The Political Ideas of the Young Turks8.↑ Pan Turkism, par minorsky dans ensycolpdie de islam,
Livraison N. P. ۹۲۴ Akopov9.↑ E. Van Donzel. “Pan-Tutkism”. In Islamic Desk
Reference: compiled from the Encyclopedia of Islam. Brill, 1994. p
33710.↑ رضا، عنایت
الله،"پانترکیسم"، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، جلد 13، چاپ اول : 1383 ش، تهران ، ص
549-55611.↑ «Resolution on
genocides committed by the Ottoman Empire» (en) (PDF). the International
Association of Genocide Scholars. بازبینیشده در ۶ ژوئیهٔ
۲۰۱۰12.↑ David Gaunt. «Massacres, Resistance, Protectors:
Muslim-christian Relations in Eastern Anatolia During World War I» (en).
بازبینیشده در ۷ ژوئیهٔ ۲۰۱۰13.↑
Schaller, Dominik J. and Zimmerer, Jürgen. «Late Ottoman genocides: the
dissolution of the Ottoman Empire and Young Turkish population and extermination
policies – introduction» (en). Journal of Genocide Research، ۲۰۰۸. جلد ۱۰،
شماره ۱ ٬صص ۱۴-۷. بازبینیشده در ۷ ژوئیهٔ ۲۰۱۰14.↑ Young Turks and the Armenian Genocide, Armenian
National Institute15.↑ Robert Melson, Leo Kuper, "Revolution and
genocide: on the origins of the Armenian genocide and the Holocaust", University
of Chicago Press, 1996. pg 139: "It was in this context of exclusion and war
that CUP made a decision to destroy the Armenians as a viable national community
in Turkey and the pan-Turkic empire. Thus a revolutionary transformation of
ideology and identity for the majority had dangerous implications for the
minority. As will be discussed in Chapter 5, the Turkish nationalists
revolution, as initiated by the Young Turks, set the stage for the Genocide of
Armenians during the Great war16.↑ رضا، عنایت الله، دایرة المعارف بزرگ اسلامی، جلد 7
، "ارمنستان"، ص 696، چاپ اول : 1375، تهران17.↑ arkun,aran,The Encyclopedia of Christian
Civilization,4 Volume Set,"Armenian Genocide",2011,ISBN:9781405157629,Page
12618.↑ Richard G.
Hovannisian,The Armenian People from Ancient to Modern Times , volume 2 , page
27119.↑ ۱۶٫۰ ۱۶٫۱ Taner
Akcam. A Shameful Act. 2006. ص 32220.↑ «A people in continued exodus» (en) (PDF).
International League for the Rights and Liberation of Peoples. United Nations
Human Rights، ۱۹۹۸. ص ۳. بازبینیشده در ۱۷ نوامبر ۲۰۰۹21.↑ Merrill D. Peterson. Starving Armenians: America
and the Armenian Genocide, 1915-1930 and After. Charlottesville: University of
Virginia Press, 2004.22.↑ G.K. Valavanis. Contemporary General History of
Pontus (Σύγχρονος Γενική Ιστορία του Πόντου). Athens, 1925. ص
24.23.↑ Samuel Totten,
Paul Robert Bartrop, Steven L. Jacobs, "Dictionary of Genocide",Greenwood
Publishing Group, 2008. pp 25-2624.↑ Schaller, Dominik J. and Zimmerer, Jürgen 'Late
Ottoman genocides: the dissolution of the Ottoman Empire and Young Turkish
population and extermination policies—introduction', Journal of Genocide
Research, 10:1, 7 – 14. Online access: [۱] (Accessed March 2011). Excerpt 1:"It
is, however, important to acknowledge that the Young Turkish leaders aimed at
eliminating Kurdish identity by deporting them from their ancestral land and by
dispersing them in small groups. The Young Turks partially implemented these
plans during World War I: up to 700,000 Kurds were forcibly removed; half of the
displaced perished." Excerpt 2:"Even more importantly, as shown above, Kurds
fell victim to a similar treatment at the hands of the Young Turks as the
Armenians and other Christian groups.". Excerpt 3: "As we can see from Knzler's
statement, Kurds had to endure a very similar fate to that of the Armenians.
Forcing them on death marches during the winter closely resembles the Armenian's
marches, with a very similar outcome. The overall aim of the Young Turkish
policy towards the Kurds was—according to Knzler—genocidal: “It was the Young
Turks' intention not to let these Kurdish elements go back to their ancestral
homeland. Instead, they should little by little be completely absorbed in
Turkdom 25.↑ Bruinessen, Martin van (1994). "Genocide in
Kurdistan? The Suppression of the Dersim Rebellion in Turkey (1937-38) and the
Chemical War Against the Iraqi Kurds (1988)". In Andreopoulos, George J.
Genocide: Conceptual and Historical Dimensions. Philadelphia: University of
Pennsylvania Press. pp. 141–170.
http://www.let.uu.nl/~martin.vanbruinessen/personal/publications/Bruinessen_Genocide_in_Kurdistan.pdf26.↑ David McDowall, A modern history of the Kurds,
I.B.Tauris, Mayıs 2004, s.20927.↑
"Alevi-CHP rift continues to grow after Öymen remarks". Today's Zaman. 24
November 2009.
http://www.todayszaman.com/tz-web/news-193807-alevi-chp-rift-continues-to-grow-after-oymen-remarks.html
کشته و هزاران نفر تبعید شدند.(25)و(26)و(27)به امید
دنیایی بدور از هر گونه تفکر نژاد پرستانه داروک
منابع:_________________________________________________1. ↑ (2001) HLA
alleles and haplotypes in the Turkish population: relatedness to Kurds,
Armenians and other Mediterraneans Tissue Antigens 57 (4),
308–3172.↑ Tissue Antigens. Volume 61 Issue 4 Page 292-299,
April 2003. Genetic affinities among Mongol ethnic groups and their relationship
to Turks3.↑ Zakiev - Genesis -
TurkicWorld4.↑ برپایه
دادههایی در: Pan-Turkism From Irredentism to Cooperation نوشته جیکوب ام. لانداؤ
(JACOB M. LANDAU)5.↑
Pan-Turanianism Takes Aim at Azerbaijan: A Geopolitical Agenda by Dr. Kaveh
Farrok6.↑ Jacob M. Landau.
Pan-Turkism: From Irredentism to Cooperation. Hurst,
1995. 7.↑ M. Sukru Hanioglu.
The Political Ideas of the Young Turks8.↑ Pan Turkism, par minorsky dans ensycolpdie de islam,
Livraison N. P. ۹۲۴ Akopov9.↑ E. Van Donzel. “Pan-Tutkism”. In Islamic Desk
Reference: compiled from the Encyclopedia of Islam. Brill, 1994. p
33710.↑ رضا، عنایت
الله،"پانترکیسم"، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، جلد 13، چاپ اول : 1383 ش، تهران ، ص
549-55611.↑ «Resolution on
genocides committed by the Ottoman Empire» (en) (PDF). the International
Association of Genocide Scholars. بازبینیشده در ۶ ژوئیهٔ
۲۰۱۰12.↑ David Gaunt. «Massacres, Resistance, Protectors:
Muslim-christian Relations in Eastern Anatolia During World War I» (en).
بازبینیشده در ۷ ژوئیهٔ ۲۰۱۰13.↑
Schaller, Dominik J. and Zimmerer, Jürgen. «Late Ottoman genocides: the
dissolution of the Ottoman Empire and Young Turkish population and extermination
policies – introduction» (en). Journal of Genocide Research، ۲۰۰۸. جلد ۱۰،
شماره ۱ ٬صص ۱۴-۷. بازبینیشده در ۷ ژوئیهٔ ۲۰۱۰14.↑ Young Turks and the Armenian Genocide, Armenian
National Institute15.↑ Robert Melson, Leo Kuper, "Revolution and
genocide: on the origins of the Armenian genocide and the Holocaust", University
of Chicago Press, 1996. pg 139: "It was in this context of exclusion and war
that CUP made a decision to destroy the Armenians as a viable national community
in Turkey and the pan-Turkic empire. Thus a revolutionary transformation of
ideology and identity for the majority had dangerous implications for the
minority. As will be discussed in Chapter 5, the Turkish nationalists
revolution, as initiated by the Young Turks, set the stage for the Genocide of
Armenians during the Great war16.↑ رضا، عنایت الله، دایرة المعارف بزرگ اسلامی، جلد 7
، "ارمنستان"، ص 696، چاپ اول : 1375، تهران17.↑ arkun,aran,The Encyclopedia of Christian
Civilization,4 Volume Set,"Armenian Genocide",2011,ISBN:9781405157629,Page
12618.↑ Richard G.
Hovannisian,The Armenian People from Ancient to Modern Times , volume 2 , page
27119.↑ ۱۶٫۰ ۱۶٫۱ Taner
Akcam. A Shameful Act. 2006. ص 32220.↑ «A people in continued exodus» (en) (PDF).
International League for the Rights and Liberation of Peoples. United Nations
Human Rights، ۱۹۹۸. ص ۳. بازبینیشده در ۱۷ نوامبر ۲۰۰۹21.↑ Merrill D. Peterson. Starving Armenians: America
and the Armenian Genocide, 1915-1930 and After. Charlottesville: University of
Virginia Press, 2004.22.↑ G.K. Valavanis. Contemporary General History of
Pontus (Σύγχρονος Γενική Ιστορία του Πόντου). Athens, 1925. ص
24.23.↑ Samuel Totten,
Paul Robert Bartrop, Steven L. Jacobs, "Dictionary of Genocide",Greenwood
Publishing Group, 2008. pp 25-2624.↑ Schaller, Dominik J. and Zimmerer, Jürgen 'Late
Ottoman genocides: the dissolution of the Ottoman Empire and Young Turkish
population and extermination policies—introduction', Journal of Genocide
Research, 10:1, 7 – 14. Online access: [۱] (Accessed March 2011). Excerpt 1:"It
is, however, important to acknowledge that the Young Turkish leaders aimed at
eliminating Kurdish identity by deporting them from their ancestral land and by
dispersing them in small groups. The Young Turks partially implemented these
plans during World War I: up to 700,000 Kurds were forcibly removed; half of the
displaced perished." Excerpt 2:"Even more importantly, as shown above, Kurds
fell victim to a similar treatment at the hands of the Young Turks as the
Armenians and other Christian groups.". Excerpt 3: "As we can see from Knzler's
statement, Kurds had to endure a very similar fate to that of the Armenians.
Forcing them on death marches during the winter closely resembles the Armenian's
marches, with a very similar outcome. The overall aim of the Young Turkish
policy towards the Kurds was—according to Knzler—genocidal: “It was the Young
Turks' intention not to let these Kurdish elements go back to their ancestral
homeland. Instead, they should little by little be completely absorbed in
Turkdom 25.↑ Bruinessen, Martin van (1994). "Genocide in
Kurdistan? The Suppression of the Dersim Rebellion in Turkey (1937-38) and the
Chemical War Against the Iraqi Kurds (1988)". In Andreopoulos, George J.
Genocide: Conceptual and Historical Dimensions. Philadelphia: University of
Pennsylvania Press. pp. 141–170.
http://www.let.uu.nl/~martin.vanbruinessen/personal/publications/Bruinessen_Genocide_in_Kurdistan.pdf26.↑ David McDowall, A modern history of the Kurds,
I.B.Tauris, Mayıs 2004, s.20927.↑
"Alevi-CHP rift continues to grow after Öymen remarks". Today's Zaman. 24
November 2009.
http://www.todayszaman.com/tz-web/news-193807-alevi-chp-rift-continues-to-grow-after-oymen-remarks.html
با سپاس از دوست خوبم : وحید رنجبری
Thursday, 1 December 2011
آهای غربیها !
آهای غربیها ! این رژیم جمهوری اسلامی حریم خانه های ما را محترم نمیشمارد و قوانین خودش را هم میشکند آنوقت شما انتظار دارید که به قوانین شما احترام بگذارد؟
شانزدهم آذر چهره دانشجویان واقعی را خواهیم دید
در این روزها مزدوران جمهوری اسلامی با حمله به
سفارت بریتانیا در تهران و نامیدن عاملان آن به نام دانشجوسعی کردند که نام دانشجوی ایرانی را به نفع خشونت و چهره ی کریه حاکمیت مصادره کنند .
سفارت بریتانیا در تهران و نامیدن عاملان آن به نام دانشجوسعی کردند که نام دانشجوی ایرانی را به نفع خشونت و چهره ی کریه حاکمیت مصادره کنند .
اما شانزده آذر دوباره از راه می رسد و دانشجوی ایرانی باید اینبار بیشتر از هر زمان دیگر در دفاع از نام خود،چهره ی حقیقی خویش را به دنیا نشان دهد.
دانشجویان ایرانی در سراسر این جهان باید فریاد بزنند
که بسیاری از دانشجویان ایرانی در تهران و شهرستان های مختلف ، در گوشه ی زندانهای جمهوری اسلامی محبوس هستند و شلاق می خورند .
که بسیاری از دانشجویان ایرانی در تهران و شهرستان های مختلف ، در گوشه ی زندانهای جمهوری اسلامی محبوس هستند و شلاق می خورند .
دانشجوی ایرانی در خون خود می غلتد ولی از حق خود دفاع می کند و تن به ذلت و پستی نمی دهد .
دانشجوی ایرانی به خاطر میل به آزادی و دموکراسی ستاره دارمی شود ولی با ستاره و یا بی ستاره فریادش را در شانزده آذر در قلب پایتخت دیکتاتوری و استبداد و در سراسر جهان خواهد زد.
خوب می دانیم همه آنانی که از دیوار سفارت انگلستان بالا رفتند همان کسانی هستند که دانشجویان را از پنجره خوابگاه ها به بیرون پرتاب کردند و فاجعه کوی دانشگاه را آفریدند،همانهایی که ندا ها و سهرابها را راهی ابدیت کردند.
باید از چشمان باز ندا در حین جان دادن ،احساس شرم کنیم ،اگر سکوت کنیم و این ظلم را فریاد نزنیم .
در این زمان که نام دانشجوی ایرانی اینگونه به سرقت می رود و در تابلوی شرارت به دنیا معرفی میشود،سکوت دانشجویان ایرانی ،یعنی تن دادن به این پستی و ذلت،یعنی خیانت به دانشگاه و دانشجو....پس در 16 آذر فریادمان را هرچه بلندتر به جهانیان خواهیم رساند ،حتی اگر بزنند و ببرند و بکشند..........
با سپاس از دوست گرامی همایون نادریفر
Subscribe to:
Posts (Atom)