Monday 5 November 2012

  میگویم : از اینجا به بعد نیازی به من نیست در صورتیکه از ابتدا نیازی به من نبوده است
آزادیخواهی زیباست .. ایرانپرستی عشق است
پاینده باش ای ایران

Thursday 27 September 2012

Friday 21 September 2012

آقای دکتر انقطاع لطفأ پاسخ دهید

آقای دکتر انقطاع لطفأ پاسخ دهید ! چاپفرستادن به ایمیل
خبرگزاری آذربایجان : انتشار منشور فراخوان شورای ملی به مهمترین خبر این روزهایamir جامعه تبدیل شده است ؛ حداقل در خارج از کشور که اینگونه بوده و بنا بر اخبار دریافتی در داخل نیز میرود که چنین شود . واکنش های گونا گون و گاه شتابزده افراد و محافل مختلف گواه این مدعاست . همه حضور دارند. مشهور؛گمنام ؛ ولی در آرزوی شهرت ؛ مغرض ؛ دلسوز ؛ و.........کسانی که تا دیروز سنگ آزادی ایران را به سینه میزدند و در رسانه های
پارسی تحلیل وراه حل ارائه می دادند ناگهان در زمرۀ مخالفین منشور رخ نموده و چنین وانمود می کنند که این منشور و شورایملی برآمده از آن ؛ خطاست و نویسندگان آن چنین اند و چنان.
نمی دانم که هدف آزادی ایران است یا اینکه نه ؛ فقط عده ای خاص که هما نا ایراد گیران وسرزنش کنندگان اند ؛ مجازند برای کشور نسخه بپیچند.
این عده که جز برای خود برای احدی حقی قائل نیستند می گویند تنها کسانی در میدان مبارزه حق حضور دارند که معروف باشند ؛ سابقۀ مبارزاتی کمتر از سی سال قبول نیست و البته باید چون آنان اندیشید.نظارت استصوابی از نوع اپوزیسیون !
جالب است در این میان واکنشهای بضی از به ظاهر طرفداران نظام پادشاهی که از امضاء منشور توسط شاهزاده خرده میگیرند.
از دید گاه این گروه رضا پهلوی فقط باید در کسوت پادشاه به میان آید والبته فقط پادشاه ایشان وگرنه او هم صلاحیت ندارد.کاتولیک تر از پاپ یعنی این.
به هر روی چند روز گذشته در تلویزیون پارس برنامه ای با همکاری تلویزیون ان.آی.تی.وی پخش شد که گفتمان بزرگ فراخوان شورایملی نام داشت.آقای پرویز قاضی سعید مجری بود ومیهمانانی در برنامه حضور یافتند.یکی از این مدعوین آقای دکتر انقطاع بود.
ایشان در مذ مت منشور ونویسندگان آن سخن راند ند.از نظر او نویسندگان جز دو سه نفر که کمی به نظرشان آشنا هستند بقیه ناشناس و گمنام اند وچه گناه بزرگی ست این ناشناسی.سوال این است از دید دکتر انقطاع چرا باید همه معروف باشند تا بتوانند وارد گود شوند؟ مگر شخص ایشان از اول نامور بودند؟و اصولأ چند سال معروفیت لازمۀ ورود به عرصۀ سیاست است؟اگر عده ای نتوانسته باشند به حق یا ناحق به تریبونی دست یافته و رسانه ای که چهرۀ آنان را پخش کند باید آنان را بیسواد و ناصالح دانست؟آقای دکتر به اطلاع شما میرسانم بسیاری از کسانی که این منشور را نگاشته اند شخصأ میشناسم وبدانید ومطمئن باشید که عالیترین مدارج علمی وتخصصی را از دانشگاههای معتبر و رسمی داخل یا خارج دارا هستند.
افراد زیادی هستد که گمنام اند ولی صاحب اندیشه و در بعد تئوریک وعملی ؛ بسیار به کار مبارزه می آیند.
سوال دیگر راجع به اصل یازدهم است و توجیه شان در این مورد.ایشان گفتند حکومت غیر متمرکز یعنی فدرالیزم؟!
آقای دکتر شما که استاد ادبیات و واژگان و سیاست هستید بر مبنا ی چه اصلی چنین تحلیلی ارائه می فرمائید ؟
شما عامدانه و به قصد تخریب منشور یک پیش فرض صد در صد غلط را اصل قرار داده و نتیجۀ دلخواه خویش را می گیرید پوزش میخواهم ولی آیا این سفسطه نیست؟من قصد دفاع از اصل یازدهم منشور را ندارم ولی بخاطر یک دستمال قیصریه را به آتش نمی کشند.این تازه اول راه است .لطفأ اگر میشود پاسخ مرا بدهید.فدرالیزم این نیست که شما می فرمایید. به مردم اطلاعات غلط ندهید من به عنوان یک دوستدار شما بیش از اینها از جنابعالی توقع داشتم . به یاد داشته باشید که در مقام یک اندیشمند در پیشگاه مردم مسئول هستید.
امیر حسین مهدی ایرایی
سی ویکم شهریور نود ویک

Tuesday 17 July 2012


یه مرغ دارم روزی ۳ تا تخم میذاره با یه بی ام و طاق میزنم

Monday 16 July 2012

سرافکندگی ملی


مردم سوریه در یک قدمی‌ آزاد سازی کشورشان و مردم ایران دو قدم مانده تا سر صف برای خریدن مرغ ۲۳ روزه هورمونی

Monday 7 May 2012

Monday 26 March 2012

Sunday 11 March 2012

Wednesday 7 March 2012

Thursday 1 March 2012

Tuesday 21 February 2012

علامت وی V



در تاریخ آمده است که در جنگی صد ساله بین بریتانیا و فرانسه در نبرد "آگن کورت" در سال 1415 فرانسوی ها هرگاه کمانداران انگلیسی را اسیر میگرفتند ابتدا دو انگشت دست آنها را میبریدند تا هرگز نتوانند کمانداری کنند. به گفته تاریخ نویسان هنگامی که نبردی آغاز میشد کمانداران انگلیسی برای اینکه به دشمنان فرانسوی خود نشان دهند که هنوز انگشتانشان سالم است و آماده نبرد هستند علاوت "وی" را نشان آنها داده تا روحیه دشمنشان را تضعیف کنند. در حین جنگ جهانی دوم خبرگزاری بی بی سی از این علامت( "وی" مخفف واژه ویکتوری –پیروزی) برای تضعیف روحیه آلمانیها بهره گرفت و در 19 ژولای 1941 وینستون چرچیل مهر تایید بر آن گذاشت و از این علامت استفاده کرد. متفقین بریتانیا به مرور این علامت را رسمی کردند که در سال 1969 شارلز دوگل نیز در یکی از سخنرانیهایش از آن بهره گرفت. نکته جالب اینجاست که پیشگو و جادوگری بریتانیایی به نام "الیستر کرولی" چندی پس از پایان جنگ جهانی دوم ادعا میکند که وی آن را طرح ریزی و اختراع کرده بوده تا با علامت "گردونه مهر" که نازیها از آن استفاده میکردند مقالبه کند. او باور داشت که علامت "گردونه مهر" نیرویی خارق العاده داشته که تنها با این علامت "وی" میتوانسته آنرا خنثی نماید. وی آنرا به دوستان خود در بی بی سی میگوید و سپس از طریق ارتباطاتی که با سازمان جاسوسی بریتانیا "ام آی فایو" داشته به بخش اطلاعات نیروی دریایی بریتانیا میرساند که پس از چندی چرچیل بهره گیری از آنرا تایید میکند

Tuesday 14 February 2012

آش سبز


Wednesday 8 February 2012

الگو برداری از گاندی


آیا الگو برداری از روش گاندی برای آزادسازی ایران مناسب است؟


هرگاه نام گاندی به میان میاید بسیاری از روشنفکران
و سیاست مداران ایرانی با ادای احترام از او یاد میکنند و برخی نیز روش مبارزات
غیر خشونت آمیز وی را الگوی مبارزه برای ایرانیان از چنگال رژیم غیرمردمی جمهوری
اسلامی میپندارند. اما پرسش اینجاست که آیا آنچه هندوستان را از چنگ استعمار
بریتانیا رهانید "تفکر مبارزات غیرخشونت آمیز" بود؟ یا اینکه "استراتژی
و روش هوشمندانه" ای بود که گاندی برای مقابله با نیروهای بریتانیایی برگزیده
بود؟ به زبان ساده تر آیا روشی که گاندی برای نجات هندوستان بکار برد برای دیگر
کشورها هم میتوان بکار گرفت یا خیر؟
پیش از آنکه گاندی به کنگره ملی هندوستان راه
یابد فرد دیگری به نام تیلاک به جای وی در کنگره حضور داشت. یک رهبر کاریزماتیک و
با استعداد. تیلاک یک تاریخشناس . ریاضیدان . خبرنگار و سیاست مداری با جذبه بود.
وی اولین کسی بود که سخن از آزادی کامل هندوستان رانده بود و سخن مشهور وی
"خودمختاری حق مادرزاد من است" در ذهن هندی ها ضبط و نقش بسته بود.
بنابراین پیش از آمدن گاندی تیلاک هدف اصلی مبارزه هندیها را ترسیم کرده بود. تنها
کاری که گاندی میتوانست در راستای آزادسازی هندوستان انجام دهد سازماندهی نیروهای
مردمی بود. امری بسیار مهم و در عین حال غیر ممکن.
برای اینکه دشواریهای پیش روی گاندی در
سازماندهی مردم هند را بسنجیم باید ابتدا وضعیت اسفبار جامعه هندوستان و خدمات
نیروهای استعمارگر بریتانیا را در اوایل قرن بیستم بررسی کنیم. بریتانیا بر تمام هندوستان
تسلط کامل و بی چون و چرا داشت. بریتانیایی ها سیستم جدید آموزشی را جایگزین
روشهای سنتی تحصیل کردند و دانشگاهای بسیاری را بنا کردند. زیربنای ساختاری کشور
هندوستان طراحی و خدمات سازه ای بسیاری از جمله راه آهن بین شهری و غیره بدست
بریتانیایی ها بنا گردید. سیستم سنتی که براساس پیشینه خانوادگی افراد کلاس بندی
میشدند از بین رفت و هندی های برای اولین بار برابری را تجربه کردند. فرهنگ و
سنتهای غیر متمدن هندی ها از جمله سنت "ساتی" که براساس آن زنان بیوه
زنده سوزانده میشدند توسط نیروهای بریتانیا غیر قانوی اعلام گردیدند. برای اولین
بار عوام هندی به تحصیل دسترسی پیدا کردند. قانون گذاری تدوین گردید و آب برای همه
یکسان توزیع شد. اگرچه بریتانیایی ها بخاطر انساندوستی این خدمات را ارئه نمیدادند.
آنها تمام منابع طبیعی و اقتصادی هندوستان را در دست داشتند و ثروت کلانی به سمت بریتانیا
راهی میشد.
برای مردم هندوستان مبارزه با نیروهای اشغالگر
بریتانیایی تصمیم ساده ای نبود. چراکه توجیهی برای مبارزه مسلحانه نمی یافتند. بریتانیایی
ها بهشان خدمت کرده بودند و قول پیشرفت های بیشتری را هم میدادند. هندی ها بر سر
دوراهی بودند. از طرفی کشورشان اشغال شده بود اما از طرف دیگر هم صلح برقرار بود و
هم بریتانیایی ها سازندگی میکردند. همین اختلاف نظر بر سر بودن یا نبودن نیروهای
خارجی باعث عدم اتحاد بین توده مردم بود.
دقیقا در همینجا بود که روش مبارزه بدون خشونت
این معضل اخلاقی را در هندوستان برطرف نمود و به ناگهان روش مبارزه آشکار و شفاف
گشت. هندی ها دیگر بر سر اینکه با بریتانیایی ها خشونت آمیز برخورد کنیم یا نه
جدال اخلاقی نداشتند. قرار شد مردم به دولت بریتانیا حمله نکندد اما نسبت به آنچه
مورد پسندشان نبود به آنها هشدار دهند.
هنگامیکه گاندی این روش را اتحاذ نمود در حقیقت
توپ را در زمین بریتانیایی ها انداخت. اینک معضل اخلاقی که پیش از این گریبانگیر
مردم هندوستان بود به کمپ بریتانیایی ها منتقل شد. سردمداران بریتانیا بر سر
دوراهی افتادند. اگر برای مقابله با معترضین از خشونت استفاده میکردند برخلاف چهره
ای بود که بریتانیایی ها دوست داشتند از خود به نمایش بگذارند. آنها دوست داشتند
که هندی ها آنها را بعنوان حاکمینی مفید و قانونمند بشناسند. سالها برای شناساندن
خود از چنین پروپاگاندایی بهره گرفته بودند. اما اگر با آرامش و نرمی برخورد
میکردند باعث میشد تا مردم بیشتری جرات کنند تا به معترضین بپیوندند. علاوه بر این
نیروهای بریتانیا
برای حفظ آبروی خود در عرصه بین الملل حاظر نبودند دست به هرکاری بزنند چراکه
مصلحت سیاسی آنها در دنیا این را حکم میکرد که به دیگر مستعمره های خود نیز
بیاندیشند. این اولین باری بود که ملتی درحال خراب کردن چهره بریتانیا در جلوی چشم
جهانیان بودند
چانه زنی ها بر سر پیدا کردن راه حلی مناسب برای
معضل هندوستان مدتها در پارلمان بریتانیا و رسانه های عمومی آن کشور مورد بحث قرار
میگرفت. بریتانیایی ها نه تنها خود را از لحاظ تسلیحاتی و تکنولوژی برتر میدانستند
بلکه باور داشتند که از دیدگاه معنوی و انسانیت نیز از هندی ها فهمیده تر هستند.
برای اولین بار معنویت و انسانیت بریتانیایی ها توسط ملتی دیگر زیر سوال میرفت.
اینگونه بود که روز بروز بر تعداد معترضان و
آزادیخواهان اضافه گشت تا اینکه مبارزات بدون خشونت برای بیرون راندن بریتانیایی
ها کافی نبود. جنبش آگوست در سال 1942 بدستور مهاتما گاندی مشت آخر را بر صورت
نیروهای بریتانیا کوبید. لازم به ذکر است که سخن تاریخی مهاتما گاندی به هندی ها در
آنروز این بود: یا اکنون کار را تمام کنید یا بمیرید. در هیاهوی جنگ جهانی دوم بود
که جنبشی با خشونت تمام علیه نیروهای بریتانیایی صورت گرفت و کار را تمام کرد.
نتیجه میگیریم که روش مبارزات بدون خشونت به این
دلیل که یک روش معنوی و انساندوستانه بود پیروز نشد . بلکه در شرایط آنزمان
هندوستان انتخاب و تصمیمی هوشمندانه بود.

اینک دو پرسش از آنهاییکه قصد الگو برداری از
گاندی را دارند و دیگر سرتان را درد نمیآورم
آیا جمهوری اسلامی همانند نیروهای بریتانیا خود
را پای بند مسایل انسانی و اخلاقی میداند؟ بریتانیایی ها برای خود در سرتاسر گیتی آبرویی
داشتند و برای آن ارزش قایل بودند .. آیا سردمداران رژیم آخوندی خود را موظف به
حفظ آبرو و حیثیت میدانند؟ خط قرمزی را رژیم آخوندی رعایت میکند؟

به امید اینکه سیاستمدارانمان دست از "ویارهای سیاسی" بردارند

//رویال

8th feb 2012
ویار= وقتی زن باردار هوس غدای خاصی میکند //با تعنه نوشته شده است

Saturday 4 February 2012

دهه فجر

Thursday 2 February 2012

شهربازی


Sunday 29 January 2012

در انتخابات شرکت نمیکنیم

دیگر فریب نمیخوریم

Wednesday 18 January 2012

تعادل


نه به حجاب اجباری نه به برهنگی اختیاری

Saturday 7 January 2012

ایران دوباره شاه گیتی خواهد شد


در دفاع از طرفداران آیین ایرانشاهی از طرف یکی از خودشان
...
مظلوم ترین گروه از ایرانیان ایرانپرست که سالهای
سال بدون هیچگونه سازماندهی و عدم داشتن یک فرمانده و بدون اینکه از جایی مورد
حمایت قرار بگیرند طرفداران آیین پادشاهی هستند
ما آنقدر بی کس هستیم که من که سربازی بیش نیستم مجبور
شده ام تا به حمایت از همرزمانم قلم در دست گیرم و این متن را بنویسم .. سربازانی
که در میدان جنگ برای دفاع از ارزشهای ایرانی همیشه صبورانه و بدور از هیچ انتظاری
و تنها برای عشق به خاک ایران جنگیدند و حتی با نداشتن یک فرمانده تا اینجای تاریخ
بی گمان لرزه بر تن دشمنان خود انداخته اند . چنان لرزه ای که در هر مصاحبه و
گفتمانی شاهد آن هستیم
شاهزاده گرامی نیز گاهی با نوشتار خود که غالبا پس
از بمباران سایبری از طرف عوامل ضد پادشاهی صورت میگیرد نمک بر زخم ما پاشیده و
دشمنان ما را علیه ما مسلح میکنند تا جاییکه هرگاه زبان باز میکنیم نوشتارهای
وبلاگ شاهزاده را جلویمان میگذارند و گویی مهر تاییدی است بر برداشت خصمانه و
هدفدارشان که ما جدی جدی انسانهای فحاش و بی فرهنگی هستیم
سخن از فحاشی و دشنام شد .. ما به گفتار نیک ..
پندار نیک . رفتار نیک باور داریم و همواره در تلاشیم تا به این باور خود جامه عمل
بپوشانیم اگرچه نه قدیس هستیم و نه انسانی روحانی بمانند شمس تبریزی .. ما سربازیم
.. اما براستی نکته باریکتر از مو اینجاست که گفتار نیک در وحله اول بدین مفهوم
است که راستگو باشیم و راستینگی در گفتار و اینکه آنچه میگوییم براساس عشقمان به
ایران باشد پیش از نحوه گفتار آن حائز اهمیت است
باده‌ نوشی کـه در او روی و ریایـی نبــــود
بهتر از زهدفروشی که در او روی و ریاست
همانگونه که قبل از این نوشتم ما سربازانی بدون
فرمانده هستیم در یک میدان نبرد و بخاطر عدم وجود یک سازماندهی انواع اشتباهات و
از روی خشم سخن گفتن ها ممکن است اتفاق بیافتد. عوام فریبی و دروغگویی عامل اصلی
بدبختی میهنمان بوده است نه نحوه گفتار میهن پرستان که طبیعتا خشم آنان بنا به مشاهداتشان
از عملکرد همین مردم فریبان و چربزبانان است
اکنون چه کسیست که از جانب ما به عوامل ضد آیین
ایرانشاهی (صهیونیستها ، ایلومیناتیها ، کارتلهای نفتی و مزدورانشان اعم از تو ده ایها،
جبهه ملی ها، نهضت ضد آزادی ها مصدقی ها مجاهدین خلق و کمونیستهای جهان وطنی
و اصحاب ولایت فقیه و سبزها) بگوید که دروغ نگویند؟ که فریب ندهند؟
که با چربزبانی و عوامفریبی مردم ساده لوح را سرکار نگذارند؟
آیا شاهزاده گرامی حاضر است
اینکار را به درخواست طرفداران آیین پادشاهی انجام دهد؟ یا اینکه زورشان فقط به ما
میرسد و دیواری کوتاه تر از دیوار ما پیدا نمیکنند؟
اگرچه من یک صدا از هزاران صدای خاموش و یک سرباز از ارتشی پراکنده و ناهماهنگ هستم
از ایشان درخواست میکنم
تا عدالت را ادا نموده تا درد ناشی از تازیانه های دشمنان بر تن خسته سربازان آیین
ایرانشاهی بیش از این باعث از هم گسیختگی همرزمان این باور کهن و تاریخی نگردد
//رویال
فرتور بالا : سپر نادرشاه بزرگ

Wednesday 4 January 2012

کنترل قیمت ارز با تهدید

به گزارش خبرگزاری آذربایجان


شنیده ها از بازار ارز ایران خبر می دهد که این بازار روزهای پر التهاب و پر نوسانی را می گذراند.به گزارش خبرنگار ما از تهران،بانک مرکزی طی دستورالعملی ،شدیدا صرافی ها را از فروش دلار به قیمت بالای 1400 تومان منع کرده است در حالیکه،صرافیها تابع قیمت بازار بوده و نمی توانند ارز خریداری شده مثلا به قیمت 1500 تومان را به مبلغ 1400 تومان بفروشند.قراین نشان می دهد که حکومت به دنبال مهار قیمت ارز و دلار است و در این راستا حتی به تهدید و ارعاب نیز روی آورده است .همچنین درخبرها شنیده شد که مبلغ 200 میلیون دلار به بازار ارز از طریق دولت تزریق شده است . باید منتظر شد و دید که در روزهای آینده چه بر سر اقتصاد مریض و دست به عصای ایران با توجه به نوسانات ساعتی قیمت ارز ،خواهد آمد

Tuesday 3 January 2012

یک با یک

اگر دمکراسی آسفات خیابان بود
یک با یک برابر بود
برایش هیچ فرقی نیست کدام انسان برویش پای میگذارد
کدام میمیرد و جان میدهد
کدام پاداش میگیرد
یکی از بابت هر رای دوروزی باج میگیرد
یکی دیگر برای پس گرفتن آمده
جانش میگیرند
اگر دمکراسی آسفالت خیابان بود
یک با یک برابر بود
// رویال